ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

سحر

دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۳۷ ب.ظ

یادمه بچه که بودم، بابا یه رادیوی چوبی بزرگ داشت که گذاشته بود تو آشپزخونه...

سحرای ماه رمضون چه کیفی میکردیم وقتی ازش صدای دعای سحر پخش میشد.

بعد از رفتن بابا، دیگه هیچوقت حس سحر، اون حس سحر قبلی نشد...




امسال با وجود هفت تا سحری که گذشته، هنوز ما دعای سحر رو تو خونه نشنیدیم! چرا که مراسم سحری در سکوت کامل خبری برگزار میشه!



  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • ۹۸/۰۲/۲۳
  • ۴۱۱ نمایش
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۱۲)

  • دچارِ فیش‌نگار
  • :)
    پاسخ:
    :)
  • مردی بنام شقایق ...
  • سلام

    دقیقا حس مشترک :)))

    خونه بابام همیشه سحری همه میشستن دور هم و رادیو هم مشغول خوندن دعا و هر 5 دقیقه هم میگفت:
     مومنان سحرخیز 
    تا اذان صبح 5 دقیقه دیگر وقت باقیست :))))

    ولی تو خونه خودمون خانومم و بچه ها برا سحر بیدار نمیشن و من تک و تنها بقول شما درسکوت کامل خبری باید یه چیزی جور کنم بخورم که بچه ها بیدار نشن وگرنه تا خود صبح دیگه بیچاره ام^_^


    +
    قبول کنید قدیم همه چیش بهتر بود...
    پاسخ:
    منم یکی در میون روزه میگیرم، روزایی که آف باشم حضرت آقا تنهایی پا میشه سحری میخوره

    قبول دارم، به قول خاله م خوش بحال اون روزا!
    خدا رحمتشون کنه..
    پاسخ:
    خدا رفتگان هممونو بیامرزه
    خونه ما جزو مناسک ماه رمضون روشن کردن رادیوئه
    اصلا نباشه انگار داری روزه قضا میگیری و ماه رمضون نیست
    اصلا برای بچه ام بهتره😁
    با فواید بین الطلوعین از عنفوان کودکی آشنا میشه😁
    پاسخ:
    ما یه روز علی رو آوردیم سر سفره سحری، روزه خودمونم داشت بی سحری میشد، این شد که کلا گفتیم نخواستیم بچه با فواید بین الطلوعین آشنا بشه!
    سلام روحشون شاد. :|
    پاسخ:
    سلام.ممنون
    خدا رحمت کنه پدرجانت رو
    ما کلا سحریمون تو سکوته اگه تو خونه باشیم ولی تو خوابگاه لذت خاصی داره
    پاسخ:
    ممنون رفیق جان
    من کلا ده روز از ماه رمضون رو تو خوابگاه بودم، سال بعدیش دیگه افتاد تو تابستون
    روحشون شاد و یادشون گرامی⚘

    دقیقا همین داستان رو  من داشتم و دارم .
    منتهی ما یه رادیو داشتیم مامانم روشنش میکرد و ما هم با همون صدای رادیو کم کم از خواب بیدار میشدیم گاهی هم یادمه 
    مثلا ما بیدار بودیم مامانم میگفت واران بیا رادیو رو بزار شبکه محلی :)
    منم  میگفتم شبکه محلی همشون  خوابن سحر نشده هنوز براشون :)) 
    یادش بخیر 🍀
    کلی خاطره برام تو این پست زنده کردین :)
    ممنونم 


    +
    ما هم  گاهی در سکوت کامل خبری مراسم سحری داریم :) 
    ولی واقعا اگر دعای سحر نبود و نباشه من کلا ترجیح میدم بی سحری روزه بگیرم و کلا خواب باشم تا سر  نماز صبح :)


    سلام 
    سحرتون بخیر و سلامتی 
    و‌
    التماس دعا 
    پاسخ:
    سلام ممنون همچنین

    سحرها همیشه برای من شیرینه، ولی دیگه اون حس قبلی برنمیگرده

    خدا مادر عزیز شما رو هم رحمت کنه
  • علی ابن الرضا
  • بر عکس ما افطرمون در سکوت کامل افطاری برگزار است
    پاسخ:
    جدی؟؟ چرا افطار؟
  • علی ابن الرضا
  • عمق فاجعه سلام و خدا بیامرزی رو از یادم برد

    هر چه هست تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم ...قدرشونو دیر میدونیم

    پاسخ:
    علیکم السلام و ممنون
    ماه رمضونه دیگه، درکتون میکنیم
  • علی ابن الرضا
  • خبری از  ربنا و اذان و سخنرانی عد اذان تو تلوزیون و سریال و ... نیست... اومدم روستا عوضش دم اذان صبح دعای سحر رو میخونن پشت بلندگو
    پاسخ:
    به به
    دلم روستا خواست
    جای ماهم نفس بکشید
    روحشون شاد باشه
    پاسخ:
    ممنونم:)
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • دقیقا و این چقدر بده
    خونه ماهم اینجوری شده
    برای اینکه بچه بیدار نشه تلویزیون روشن نمیشه
     همسرم بعضی وقتها چیزی میخوره و میخوابه دیگ سحر بیدارنمیشیم
    و این هم بده چون ی ماه رمضون بود سحر داشتیم ک اونم نداریم

    این ادارات عوض اینکه توماه رمضون صبح رو دیرترشروع کنن برعکسن و عصر زودتر تعطیل میکنن اگ صبح دیرتربزن باخیال راحت آدم سحز بیدارمیشه 
    پاسخ:
    کارکردن تو ماه رمضون واقعا سخته، من تجربه ش رو دارم

    دلم برای دعای سحر تنگ شده
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی