ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

شاهنامه آخرش خوش شد!

سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۰ ب.ظ

نشستم و با خودم سنگامو واکندم...

نشستم با خدا حرف زدم. 

گفتم ببین خدا! همه ی خانواده رو بستنی سنتی میدم. اونم بستنیِ سنتیِ پرخامه ی سه رنگ! ازونا که هی استخوناش میاد زیر دندونت و قیژقیژ میکنه! میدونی که کمم نیستن! بیست نفری باید پیاده بشم!

احساس کردم یه "فقط همین" ِ خاصی تو نگاهشه

گفتم خب پنج تا یاسین هم میخونم!

دیدم باز یه جوری نیگا میکنه

گفتم خب باشه ده تومنم میدم خانم ط، برای صدقه... دیگه نه نیار! انصافا وسعم بیش از این نیست! فقط هرجور شده قبولم کن... دیگه نرم باز افسر بگه برو هفته ی بعد بیا ها!!! تو رو جون عزیزت! من بچه دارم... نمیدونم این شفتله رو باز پیش کی بذارم برم آزمون بدم. تو رو خودت...

دم رفتنی هم یه نادعلی خوندم و گفتم دیگه هرچی کردی و کرمت! 

یعنی به خودم گفتم میرم برای قبول شدن. یا علی مدد!


و قبول شدم... 


الحمدلله علی ما قَبِلنا!



  • موافقین ۶ مخالفین ۰
  • ۹۸/۰۳/۲۱
  • ۲۲۰ نمایش
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۱۹)

  • دختـرِ بی بی
  • عجب معاملاتی داری:)
    استعداد بیزینس وو من شدن رو داری
    پاسخ:
    دیگه سعی کردیم معامله برد-برد باشه که نه نیاد تو کار!

    ممنون. بهش فکر میکنم حتما
    :))
    خیلی مکالمه باحالی بود

    تبریک میگم

    +چرا من اصلا خوشم نمیاد از رانندگی؟!
    فکر نکنم هیچ وقت سمتش برم
    اخه بنظرم تا وقتی اتوبوس ،مترو و تاکسی هست 
    نیازی ندارم 
    پاسخ:
    ممنون

    منم خیلی خوشم نمیاد.
    ازونا نیستم که عشق ماشین باشم
    ولی از وقتی بچه دار شدم خیلی وقتا نیاز دارم به رانندگی. ماشین تو خونه اس، منم نیاز به ماشین دارم، فقط راننده نیست یا خسته اس! خب بهتره آدم گواهینامه داشته باشه
  • دچارِ فیش‌نگار
  • ایول تبریک میگم

    آقا ما رو هم خویشاوند حساب کن لطفا :)
    http://fiish.blog.ir/post/554

    پاسخ:
    ممنون :)
    بستنی چه قابلی داره؟

    اوه بابااسماعیل گرونه بستنیاش ، ما از شکرریز میگیریم که هم خوشمزه اس،هم مناسبه
  • دچارِ فیش‌نگار
  • متشکرم
    همین تعارف الکیشم کلی ارزش داشت :)
    پاسخ:
    سلامت باشید
    الکی نبودا
    یعنی با اون شرایط و نذر و نیازی که کردی، من بودم ترجیح میدادم قبول نشم:))
    بذار حساب کنم: دستِ کم هفت هزار تومن هم بگیریم میکنه بعبارتی 140 هزار تومن بعلاه 10 تومن به خانم"ط" که میشه 150 
    بخدا گواهینامه انقدر ها هم مهم نیستاD:
    پاسخ:
    نه بابا. ازون کیلوییا میگیریم سرجمع با پنجاه شصت تومن سروتهش هم میاد!!! 

    اگه یه بار دیگه رد میشدم باید 55 تومن میدادم به آموزشگاه. آبجی داداشام بخورن بهتر ازینه که اونا بخوره!
  • دچارِ فیش‌نگار
  • بستنی سنتی 3 تومنه مهتی :)
    پاسخ:
    @ آقای مهتی تازه دونه ای سه تومنه، کیلویی ارزونتره لابد
    در هر حال باز هم آبجی داداش خواستی خبر بده. کی میری برا پایه یک؟
    پاسخ:
    هستن زیادن!

    دیگه عروس که بگیرم پایه یکم میگیرم
    بذارید حساب کنم...
    آها. خوب پس دارید تشریف میارید یه بستنی برا ما هم بیارید دمِ پلِ صراط، سرِ دو راهی بهشت و جهنم منتظرتون. یا علی:)
    پاسخ:
    آره اونجا گرمه بستنی میچسبه
  • مردی بنام شقایق ...
  • سلام

    خب خداروشکر

    فقط مراقب در پارکینگ/حیاط باشین :)))

    +
    خدا با شوما خوب حساب میکنه ها!

    ما پیشنهاد شام هم میدیم تهش یه نوموخوام خاصی تو نگاهشه ^_^
    پاسخ:
    سلام.ممنون
    شکرخدا به لطف صاحب خونه ما نمیتونیم ماشین بیاریم تو حیاط. اگه دم درخونه،همسایه ها زیر سایه درخت هم یه جایی برامون بذارن شاکریم
    سلام 
    مبارکه 🌸🌸🌹🌹🌹
    آفرین 👏👏👏👏


    +
    بستنی :))
    نوش جان خانواده و همگی :)

    حالا پیش بسوی ثبت نام خرید ماشین با گواهینامه معتبر ؛)

    پاسخ:
    سلام.ممنون
    ماشین هست یه دونه بلطف خدا، پیش به سوی مالیدن ماشین به در و دیوار!
    مبارکه
    فک نکنین اثر دعاهاو وعده های شما بوده، قطعا همون شفتله جان دست نیاز بلند کرده و برای مامانش دعا...:)
    پاسخ:
    ممنون
    آره،بچم از بس قالش گذاشتم و رفتم دلش شکست!
    این پست ماله چه سالیه؟//

    بستنی سنتی سه هزار تومنی هم داریم مگه؟//


    هفته پیش نعمت خریدم کیلویی 40 تومن، تازه ساده ش بود، فکر کن هر کیلو ده نفر میشه بقیه حساب کتاباش با شما!
    تازه هر دستش هم میداد ده تومن گفتیم کیلویی بخریم به صرفه تره!


    این نظر در روز 21 خرداد ماه 1398 درج شده است!!


    پاسخ:
    یا حضرت عباس!
    حالا دیگه از نذرم پشیمونم نکنید
    خوب که فک میکنم فقط گفتم بستنی، دیگه سنتی دورنگ پرخامه رو قید نزدم گویا!
    سلام مومن. جزاکم الله خیرا


    عرض کنم که بستنی همه مدلش خوبه، البته برجی شکلاتی سرآمده(لبخند)


    در مورد نذر و نیاز هم، ما طبیعتمون نمی ذاره این همه ریخت و پاش کنیم! با سه تا صلوات، نهایتا دو رکعت نماز قرارداد را می بندیم(لبخند)





    عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
    یا علی
    پاسخ:
    سلام.ممنون
    آخه دودفعه ازون نذرا کردم جواب نداد! شما چه جوری با دوتا صلوات حاجت میگیرین؟؟
    مجددا سلام عرض شد

    اولا که دو تا صلوات نیست و سه تا صلواته(لبخند)
    دوما خدا می دونه ما صلوات مفتی نمی فرستیم بنابراین خودش کار را حل می کنه...
    سوما توصیه شده که حاجتت را بین دو تا صلوات از خدا بخواه...چون خدا، صلوات را می پذیره و کریم تر از اونیه که اول و آخر دعا را بپذیره و وسطی را رد کنه....



    عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
    یا علی
    پاسخ:
    پس پارتی دارید ، حاجت میگیرید با سه تا صلوات (سه سوته)
    حاجاتتون روا ان شالله
  • بانوی عاشق
  • با این توصیفی که تو از این بستنی پر خامه سه رنگ کردی من آرزو کردم کاش فامیلت بودم خخخخ
    مبارک باشه

    پاسخ:
    سلام.ممنونم
    فامیل جدید هم میپذیریما
    وای عالی بود بانو :))))
    مبارکا باشه

    کامنت رزمنده :)))))
    پاسخ:
    ممنون،لطف داری عزیزم
    ایشون مستجاب الدعوه ان
    کامنت من ؟!°__*
    پاسخ:
    تایید شد :-*
    مبارکهههه . چه اشتراکات زیادی داریم ما . منم این هفته آزمون دارم :)) 
    پاسخ:
    جدی؟
    قبول میشی
    ینی برو برای قبول شدن
    سلام 
    حسابی گرو کشی کردینا 
    چه جالب تا حالا واژه ی شفتله رو نشنیده بودم ، این واژه احتمالا یعنی بچه اما مربوط به کدوم شهر میشه ؟‌ 
    خداروشکر ، تبریک میگم عزیزم 

    پاسخ:
    سلام.
    آره دیگه راه پیش و پس رو بستم
    شفتله واژه ابداعیه، کاشونیا به گوشت قلقلی میگن شفته، به همین منظور، به بچه های کوچولو هم میگن شفته، شفتله یه تعبیر محبت آمیزه به معنی کوچولوی من
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی