ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

انا مریضٌ ...

يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۰۷ ب.ظ

نمیدونم این چه سیستمیه که ماها اصولا خانوادگی مریض میشیم.

اون هفته حضرت آقا از دلدرد و مریضی کارش به بیمارستان کشید و امروز من رفتم زیر سِرُم

و هم اکنون از زیر سرم براتون پست میذارم، یه همچین بلاگر وظیفه شناسی هستم من!


ینی سرم زدن با وجود علی، بعد از کار در معدن سختترین کار دنیا شناخته شده!سه نفر باید کنترلش کنن که شیرجه نزنه سمت شیلنگ...

  • موافقین ۳ مخالفین ۱
  • ۹۸/۰۳/۲۶
  • ۱۹۵ نمایش
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۱۸)

  • ۲۶ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۱۷
  • دختـرِ بی بی
    • دلم میخواد این علی کوچولو رو ببینم^_^
    خداوند شفای عاجل عنایت فرماید
    پاسخ:
    خخخ
    ازون شیطونای فضوله

    ممنون از دعای خوبت
  • ۲۶ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۲۰
  • عرفان ...
    • چه وظیفه شناس!!
    پاسخ:
    بعله. ما اینیم
  • ۲۶ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۲۳
  • سبو ....
    • چی شده سید دردت رو نبینم خدا بد نده 
    کمپوت بیارم 
    یه نکتهذخیلی با حال یاد گرفتم در مورد مریضی بچه امشب برات میفرستم خیلی جالب بود
    وای علی یعنی خدایی نگه داشتنش فقط کار خودته هنوز یادم میاد اون روز توی میدون امام چه بر سرمون آورد
    پاسخ:
    نمیدونم والا.دلدرد،بدن درد، تهوع و ...انگار باز کار ویروسای ناقلاس
    بچم گشنش که میشه دیگه با پدر خودشم شوخی نداره
  • ۲۶ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۱۴
  • De Sire
    • ان شاءالله خیلی زود سلامتیتونو بدست بیارید
    پاسخ:
    ان شالله ممنون
  • ۲۶ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۴۷
  • سبو ....
    • علی کلا اهل شوخی نیست جدی برخورد میکنه دلم براش واقعا تنگ شده هنوز یادم میاد اون روز که خونه ریحان بغلش کرده بودم باهام رفیق شده بود دست میزد رو شونم و یه خنده ملیحی میکرد عین آدم بزرگا حس میکردم به عنوان رفیق مامانش داره تاییدم میکنه
    پاسخ:
    میخواست بگه کلا راضی ام ازت! فقط یه دختر برا من بیار دیگه رفاقتتو تکمیل کن :))
  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۳۴
  • Anne Shirley
    • من یه پسردایی دارم که شهریور دوسال میشه و اونم اسمش علی هست ^_^ بعد اینقده خوشگل و جیگره که خدا میدونه ^_^ ولی حیف که پیشم نیستن :(( هی از علی کوچولوت میگی یاد اون میفتم :)
    پاسخ:
    علی ها همشون خوشگل و جیگرن و در ضمن شیطون و بلا!!!  :)
    خدا به داییتون ببخشه
  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۲۲
  • میم میم
    • البته که خدا شفاتون بده انشالله. ولی خبر دارین کارگرای معدن به نفع تمامیِ شغلهای سخت کنار کشیدن و اعلام کردن شغل ما ساده ترین شغله. فقط دست از سرِ ما بردارین:)) ؟
    تنتون سلامت. خوب احتمالا الان دیگه سرم تموم شده و تشریف بریدد منزل. حالینا احوالینا
    پاسخ:
    کارگرای معدن اگه علی رو یه ساعت بذاری پیششون باز از کرده ی خودشون پشیمون میشن و خودشون میرن در رتبه ی دوم!

    ما شکر خدا مامانمون تزریقات بلده، واسه همین تو خونه سرم میزنیم
  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۴۵
  • روناک رخساری
    • الهی. الان بهتری؟
    پاسخ:
    شکرخدا کمی بهترم گویا
  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۴۸
  • دچارِ فیش‌نگار
    • هنوز یه بچه دارید؟
    پاسخ:
    همون یه بچه اندازه ده تا بچه اس
    نشنیدین که میگن چو یک ماه شد همچو یک سال بود!
  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۲۸
  • رزمنده ..
    • سلام مومن. جزاکم الله خیرا

    نبینم مریض باشی خواهر...
    ان شاء الله همیشه خوب و سلامت باشید


    از دست این بچه ها(لبخند)
    یکی از اقوام ما می گفت چشمم را عمل کرده بودم...باید تا مدتی عینک آفتابی می زدم...حتی موقع خواب...
    یه بار که خوابیده بودم یهو چشمم درد گرفت...بلند شدم دیدم دو تا دختر دو قلوم بالاسرم نشستند (اجلاس بررسی سران!) و انگشتشون را از زیر عینک می زدند به چشمم که مطمئن بشن چشم دارم(لبخند)



    عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
    یا علی
    پاسخ:
    سلام
    شکرخدا یه کم بهترم
    از دست این بچه ها که روزگار آدمو عوض میکنن!

  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۹
  • دچارِ فیش‌نگار
    • چرا شنیدم بانو تهمینه :)
    پاسخ:
    ما فک و فامیل رستمیم
  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۲۹
  • واران ..
    • در حال حاضر حالتون چطوره ؟!
    خوبین ایشالا ؟!
    امیدوارم زود خوب بشین 🙏


    سلام :)
    پاسخ:
    سلام
    الحمدلله
    به لطف خدا خیلی بهترم
  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۲۱
  • مردی بنام شقایق ...
    • سلام

    حالا همین سرم زدن رو تصور کنید تو خونه اونم در حضور سه تا بچه که یکیشون گشنشه و شیر میخواد و جوری هوار میکشه که الان کل خونه میره تو حلقش!
    و اون دو تای دیگه هم از سر و کول من دارن میرن بالا که ببینن من دارم چیکار میکنن و هی این برانول و ست سرم رو میکشن و پنبه الکلو این ور اونور میندازن

    و این وسط منه بیچاره که باید رگ گیری کنم و برانول بزنم و سرمو وصل کنم...
    پاسخ:
    سلام
    درکتون میکنم با درجه ی نازلتری

    همه و اون گوگولیه که اتفاقا هیچ حرفی هم حالیش نمیشه طفلک
  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۱۴
  • قاسم صفایی نژاد
    • ان شالله شفای عاجل و بهبودی کامل
    پاسخ:
    متشکرم از دعای خوبتون
  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۷:۱۳
  • سبو ....
    • عهدعلی میخواد دوماد من بشه 
    پاسخ:
    حالا تو یه دختر خوشگل بیار، بین گزینه های روی میز بهش فک میکنه
  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۳۰
  • سبو ....
    • اصن ما دختر کاشون نمیدیم والا
    پاسخ:
    ما هم پسر به اونجاها نمیدیم، والا!!
    مادرزن بدجنس
  • ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۲۱:۲۱
  • ریحان
    • آخ آخ.... بهتری سیدنا؟
    با علی واقعا خدا خودش کمک کنه...یعنی خیلی بهت رحم کرده بچه محتویات سرم و ست و الباقی رو توی چشم و چارش نکرده
    پاسخ:
    ینی فقط تو و اون سبوی بشکسته میفهمید چی میگم
    فقط کافیه چیزی توجه علی رو بخودش جلب کنه، دیگه نفس برا آدم نمیذاره تا بهش برسه
  • ۰۵ تیر ۹۸ ، ۲۰:۳۲
  • کارمند مجرد
    • امان از خیلی چیزها!
    پاسخ:
    امان از دست بعضیا!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی
    آخرین مطالب
    مطالب پربحث‌تر
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم