ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

چله نشینی به سبک آمیرزا

پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۰۸ ب.ظ

پیرو چله نشینی آمیرزا، منم سعی کردم یه چله برای خودم پیدا کنم که بلکه کمی خودمو اصلاح کنم

بدین منظور، بنظرم واجبترین چله برای من، عصبانی نشدن از دست علیه.

مثلا وقتی که همین الان خونه رو جارو زدم، و میاد همه ی آردسوخاری ها رو از تو کابینت پخشِ کفِ آشپزخونه میکنه...

یا وقتی دارم با کامپیوتر کارمیکنم و یهو میاد دکمه ی پاور رو میزنه یا کیبورد رو از جاش میکَنه و میبره...

یا وقتی دارم آشپزی میکنم و میاد به اجاق گاز آویزون میشه...

در همه ی این اوقات، باید خونسردی خودمو حفظ کنم و از کوره درنرم...


فکر میکنم این سختترین کاریه که میتونم تو این چله انجام بدم!


فقط دعا کنید موفق باشم.

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

عصبانیت

علی

چله

چله نشینی

نظرات (۱۹)

  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۲۵
  • جناب قدح
    • سلام :)
    براتون آرزوی موفقیت دارم :)
    پاسخ:
    سلام.
    باتشکر :)
  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۳۸
  • محیا
    • قربونش برم....وقتی یک لحظه خودتو بذاری جای اون‌مادری ک بچه دار نمیشه یا خدای نکرده بچه‌مریضش نمیتونن حتی کارهای حیاتیش رو بکنه چ برسه ب شیطونی کرد؛ حالا برات راحت میشه عصبانی نشدن
    پاسخ:
    الحمدلله
    ولی خب من لحظه به لحظه خودمو باید بذارم جای اونا :)))
  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۴۷
  • گل نرگس
    • سلام 

    ان شاءالله موفق میشید :))
    تمرین کنید حتما میشه
    پاسخ:
    سلام

    حالا همینقدر که تلاش کنم هم بد نیست. نه؟ :))
  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۵۸
  • مردی بنام شقایق ...
    • سلام

    عمرا این چله به یه هفته برسه🤣🤣🤣
    پاسخ:
    سلام
    :)))
    خوشم میاد شما میفهمید چی میگم :))
  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۲۷
  • آقای گوارا
    • آقای عباسی ولدی یک نکته ای دارن توی کتابشون به نام " قانون تبدیل " . شما غیر از این که عصبانی نمی شید باید سعی کنید حواسش رو به کارِ دیگه ای پرت کنین تا بتونین کارتون رو انجام بدین . در غیر این صورت اگه هی صبر کنید و هی نذاره کارتون رو انجام بدین و به همین منوال ادامه پیدا کنه میشه همون کامنت جنابِ شقایق !
    پاسخ:
    آخه این پسر ما ازون بچه های بی سروصداس که تا یه لحظه ازش غافل بشی یه دسته گل عظیم به آب داده
    دیگه به حواسپرت کردن نمیرسه. سریع کارشو انجام میده و مظلومانه نگاه میکنه به آدم


  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۴۱
  • گل نرگس
    • بله :)) خیلی هم خوبه 
    پاسخ:
    اگه موفقیت آمیز باشه البته :)
  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۵۳
  • واران ..
    • این چله اینطور امکان پذیرتر است اونم اینکه دائم الوضو باشین و اینکه صلوات زیاد بخونین !
    ذکر صلوات باعث آرامش شما و عصبی نشدنتون میشه.
    امتحان کنید :)


    سلام :)
    پاسخ:
    سلام
    شنیده م که خوندن سوره ی عصر هم برای افزایش صبر خیلی خوبه. مخصوصا که به خرما خونده بشه و خرما رو بخورید
  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۰۲
  • دچارِ فیش‌نگار
    • 40 کافیه؟ :)
    پاسخ:
    حالا برای شروع بد نیست
  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۴۵
  • واران ..
    • آره عصر هم چواب میده .
    ((این خاطره برمیگرده به ۴ _۵ سال پیش ))
    من خودم تو یه پروژه کاری بودم قبل اینکه برسم به محل قرار کاریم حسم بهم میگفت که تو امروز یه نفر رو خواهی دید که میاد رو اعصابت برای اینکه زود از کوره در نری بیا تا میتونی صلوات و‌ سوره عصر بخون(قبلنا اینو تو وبلاگم نوشتم ) 
    تا یکربع قبل اینکه برسم به محل قرار همش صلوات و عصر میخوندم شاید باور نکنین بمحض اینکه رسیدم سر قرار یه بنده خدایی  تو خیل جمعیت از دور  پیداش شد شروع کرد به دشنام دادن و نفرین کردن من ،
     درصورتی که خدا میدونه من مقصر نبودم
    ولی مادرل علی  ، میدونی حال من چطور بود ؟
    از بس صلوات و سوره عصر  خونده بودم نه تنها عصبانی نشدم بلکه با آرامش با اون خانوم صحبت کردم و‌ اونقدر آرامش داشتم که با حال خوب  و لبخندی به چهره  باهاش حرف زدم و اون خانوم فهمید اشتباه ،  من رو  قضاوت کرده درسته ازم زبانا عذرخواهی نکرد ولی آرامش عجیب من تو اون روز همه چیز رو براش آشکار کرد.
    پاسخ:
    چه جالب
    منم امتحان کردم، سوره عصر خیلی سعه صدر میده به آدم
  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۰۲
  • گل نرگس
    • همین که تصمیم میگیریم کاری رو انجام بدیم خدا کمک حال ماست 
    قطعا در این مسیر کمک حال شماست 
    شاید حالا اوایل زیاد موفق آمیز نباشه 
    ولی به مرور حتما :))
    پاسخ:
    ان شالله
    منم دلم به همین خوشه
    همین که یه ذره هم که شده جلو بریم خودش کلی کاره
  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۲۸
  • سَ بو
    • اینا که عصبانیت نداره باید عین خواهر من با سه تا غول فشن به درجه ای از عرفان برسی که رو در و دیوار خونت نقاشی باشه اتاقت سنگر بندی باشه  هرجای خونه پا میذاری یه چیزی فرو بره تو پات بعدا مشخص بشه اینا مین گذاری کردن تازه آشپزی که میکنی غر بزنن بهت که غذا بلد نیستی  بعد کابینتات رو با بند به هم ببندی که نتونند باز کنند و کاسه بشقابات رو بشکنند رو اپنت کامیون ووپهباد باشه وسط اتاقست مرغ و بلدرچین در حال رفت و آمد باشن 
    یعنی مریم با اون حج از عصبانی شدنش این سه تا به مرحله ای رسوندنش که فقط نگاه میکنه و هیچی نمیگه:)))
    پاسخ:
    به نظر من تو چهل تا بچه هم که داشته باشی، همین مرحله ی گذر سخته
    همین که از یه خونه ی همیشه مرتب برسی به خونه ای که هیچی سرجاش نیست
    یا از یه زندگی منظم، برسی به زندگی که حتی اختیار غذا خوردنتم با خودت نیست
    و اگه ازسن مرحله عبور کردی دیگه سروکله زدن با بچه ها راحت میشه
  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۳۶
  • روناک رخساری
    • الهی خاله اش فداش بشه
    ببوسش از طرف من
    پاسخ:
    خدانکنه
    چشم :)
  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۰۶
  • ///ه امیری
    • بسم الله
    سلام 
    تلاش کنید تا عکس العملتون به علی رو با یک دقیقه تاخیر نشون بدید . این راه حل یه دکتر روانشناس به یه اُم علی دیگه است که اتفاقا خوب نتیجه داده . 
    امتحان کنید و تو لحطه زیاد لا اله الا الله بگید . فکنم خالی از لطف نباشه 
    البته که مواردی که گفتید بیشتر نشون میده که علی اقا از مشغولیتهای شما خیلی خوشحال نیست و میخواد حواس شما رو جمع خودش کنه 
    پاسخ:
    سلام
    یک دقیقه که خیلی زیاده، من اگه ده ثانیه صبر کنم کلا فروکش میکنه خشمم
    ولی ممنون حتما اجرا میکنم
    آره کلا میگه هیچ کاری نکن،فقط با من بازی کن
  • ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۳۲
  • Parad ox
    • امیدوارم به نتیجه ی دلخواهتون برسین :)
    پاسخ:
    منم امیدوارم!
  • ۰۴ مرداد ۹۸ ، ۰۱:۰۶
  • ///ه امیری
    • اتفاقا اُم علی هم همین رو گفت 😉ولی خانم دکتر بهش گفت از چند ثانیه شروع کن و در نهایت به یک دققه برسونش .😖
    باهاش بازی کنید و اجازه بدید از بودنتون خیالش آسوده بشه . تو کارهاتون شریکش کنید . مثلا دستمال بدید وقتی شما مشغول جارو کشیدن هستید اون براتون گردگیری کنه و باهاش مکالمه کنید . یا موقع کار با کامپیوتر بگید من میخونم تو بنویس تو دفتر و مطلبتون رو بلند بخونید و وسطاش مخاطب قرارش بدید . اینجوری میشه یه کم از حساسیت هاش کم کنید .
    بچه ها خیلی خوب میفهمن که پدر و مادرشون (بالاخص)حضور فیزیکی دارن و فکر و ذهنشون مشغول چیز دیگه است و این حس ناامنی و خشم حتی بهشون میده 
    البته که خیلی درکتون میکنم
    پاسخ:
    پسر من خیلی کوچولوترین ازین حرفاست، هنوز یه سال و نیمشم نشده
    اکثرا دنبال شیطنتای خودشه، وقتی دستمال کشی میکنم دستمال میخاد، وقتی جارو میکشم جارو رو میخاد، وقتی میرم رو صندلی کامپیوتر میشینم، باید بیاد منو بندازه پایین و خودش بشینه، کلا درگیره با کارای روتین من
  • ۰۴ مرداد ۹۸ ، ۰۱:۳۹
  • ///ه امیری
    • فکر کردم بالای ۲ سال هستش 
    خب پس فعلا فقط به علی داری بپردازید و ابدا وقت اونو خرج چیزای دیگه نکنید . 
    خدا برای خودش و شما حفظ کنه این علی آقا رو 
    پاسخ:
    ممنونم
    تا میتونم کارامو تو وقتای خوابش انجام میدم. ولی گاهی دیگه نمیشه
  • ۰۴ مرداد ۹۸ ، ۰۱:۴۵
  • سَ بو
    • ببین نباید به خاطر اینکه دوست داری خونت همیشه مرتب باشه جلوی رشد بچه رو بگیری بچه با بریز و بپاش بزرگ‌میشه باید درک کنی بچه توی هر سنی به یک سری کارا علاقه منده و این خصوصیت اون مرحله از زندگیشه توی یک سال و نیمگی سن الان علی پرتاب کردن رو دوست داره همه چی رو پرت میکنه اینجا تو نباید از پرتاب عصبانی بشی وظیفت اینه که وسایل خطر ناکی که براش ضرر داره از دست و پاش برداری و اجازه بدی همه اتاقت رو با پرتاب چیزای بی خطر به هم بریزه و لذت ببره و از کاری که تازه یاد گرفته 
    پاسخ:
    نه بابا. دیگه گذشت اون زمون که خونمون مرتب بود. الان دیگه خونه ماهم شده عین میدون مین.
    علی خیلی علاقه به پرتاب کردن نداره. عوضش علاقه به خالی کردن محتویات سبدها،کارتن ها، کابینت ها و هرچیز دیگه ای داره به وفوور
  • ۰۵ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۰۰
  • قاسم صفایی نژاد
    • ان شالله همیشه سالم و صالح باشه
    پاسخ:
    ان شالله.ممنون
  • ۰۵ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۳۳
  • رزمنده ..
    • سلام مومن. جزاکم الله خیرا


    یه رفیقی داشتم که ایشون عادت داشت به جای این چله نشینی ها و نذرهائی که معمولا ما انجام میدیم، اینطوری عمل می کرد که مثلا نذر می کنم دروغ نگم...نذر می کنم غیبت نکنم...و واقعا کار می کرد روی خودش...


    بچه های کوچیک هم، شیطونن دیگه...اصلا اگه شیطون نباشند که بچگی نمی کنند...

    به نظرم بهتره براش یه قانون کنید که یاد بگیره یه پارچه بندازه زیر دستش...اوایلش ممکنه خرابکاری کنه اما کم کم یاد می گیره...
    صبوری می خواد که شما دارید...


    عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
    یا علی
    پاسخ:
    سلام
    ممنون، بله خودمونم شیطون بودیم سن اینا
    البته ماهم داریم ازین قانونا، ولی کیفش به اینه که بریزه کف فرش :))
     دعامون کنید
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی
    آخرین مطالب
    مطالب پربحث‌تر
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم