معصومه رو که وسط راه دیدم و گل از گلم شکفت و از ته دلم خوشحال شدم، تازه فهمیدم که بعد از بچه دارشدنم چقدر تنها شدم!
چقدر دوستای خوبمو یکی یکی به بهانه ی وقت نداشتن و شلوغی سر کنار گذاشتم!
چقدر گوشه گیر و منزوی شدم... و به تبعش افسرده...
ارتباط با صمیمی ترین رفقام شده در حد ماهی یه پیام یا کمتر
و این یعنی حلقه ی محاصره ی دنیا روز بروز داره تنگ تر میشه و من وسط این دایره دارم له میشم...
نگران نباش عادت میکنی. اغلب آقایون بعد از ازدواج دچار این مشکل میشن. باز شما یه کم بیشتر وقت داشتینD:
این همه رفیق ریخته تو این عالم.
اصلا ولش کن بیا یه کم با لهجه قشنگتون برامون حرف بزن کِیف کنیم....
اصلا انگار زندگیم به دو بخش تقسیم شده. قبل از آشنایی با لهجه ی شما. و بعد از آَنایی با لهجه ی شما. ملتو عاصی کردماااا
چند روز پیش رفتم یه جایی یه نفر بعد یکی دوسال دیدم گفت خیلی تغییر کردی دیگه اون آدم قبلی نیستی گفتم سیرتا یا صورتا گفت دوتاش............
گفتم خوب یا بد گفت صورتنش رو تشخیص میدم خوب (فکر کنم فهمیده بود نیت کردم بینیم رو عمل کنم الاعمال و بالنیات ) ولی سیرتیش رو گفت نمیتونم بفهمم فقط میدونم تغییر کردی ذهنم مشغول شده خوب یا بد.....
خودت اگه تونستی ترجمه ش کنی جایزه داری:))
یه قهوه که هرچی شکر بریزی بازم همون تلخی ناب و داره
خودمم حس میکنم تلخ شدم
ولی تلخی قهوه دوست داشتنیه اگه تلخی قهوه باشه راضیم تلخی زهر مار نباشه
حرف لهجه کاشون شد روز عاشورا چندتا کاشونی نزدیک حسینیمون داشتند باهم صحبت میکردن دربه در دنبال ادرس میگشتند که کجا نهار میدن بهشون ادرس دادم برگشتم به خواهر گفتم اینااا کاشوونی بودن گفت از کجا فهمیدی گفتم از( اِ) توی لهجشون بعد دیدم خودشون گفتند از کاشون اومدیم
خوبه که تلخ و شیرین میدی بالا فک کنم تلخیم خیلی حس کردی از راه دور
شاعر میفرماید
.تلخ و شیرین جهان چیزی به جز یک خواب نیست…
مرگ پایان می دهد یک روز این کابوس را
دقیقا به همین دلیل از ازدیاد جمعیت خانواده می ترسم . فراغت که از دست می ره خیلی چیز های ارزشمند از دست میره ... نمی دونم چه باید کرد ...
به نظرم میشه متاهل و بچه دار بود و با رفقا هم ارتباط داشت
سلام بانو
ام شهراشوب
مادری قشنگه...برا من که دوتا دارم بازم وقت رو میدزدم و دیدار عزیزانم میرم.
با دوستان دورهمی داشته باشید
دلتنگ میشه ادم دلتنگ رفاقت ها...
یادش بخیر دوران دانشجویی دانشگاه یزد...عالمی داشت...
سلام :(
آخی
منم همیشه بنظرم بچه داری خیلی سخته
خدا کمکتون کنه
من که هیچوقت دلم برای دوستام تنگ نشد ! یا اونا خوب نیستن ، یا من زیاد اهل رفاقت نیستم :)
سلام
این قضیه برای منم زجرآوره
ولی با هم مشغلات و مشکلات بازم سعی میکنم یه وقتی رو هر چند کم با دوستان بگذرونم
برا خانومم هم سعی میکنم همینکارو کنم
یکی از راه حل ها تبدیل دوستان دوران مجردی به دوستان دوران متاهلیه در صورتی که متاهل باشن
الان رابطه خانومم با خانوم بعضی دوستان از رابطه خود ما که ده ساله با هم رفیقیم قوی تره بعضا
تا جاییکه از یه شهر میریم یه شهر دیگه برا دیدن هم دیگه
هم ما تو جمع رفقامون قرار میگیریم هم خانوما
هر دو هم رفرش میشیم و برمیگردیم
تازه الان هر کدوم هم چند تا بچه داریم وقتی میریم دو رهم قشنگ یه مهدکودک آدم جمع میشه :))))
این چیزی که تو کامنت‌ها نوشتید دیگه لهجه نبود! تغییر زبان بود!
سلام مومن. جزاکم الله خیرا
بنده که بین رفقا، معروفم به 118(لبخند) چون در یه حد پیام هم که شده، باهاشون ارتباط دارم...
واقعا حیفه دور ماندن از افرادی که تو را ربط میدن به روزهای خوب..
عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یا علی
سلام
آقایون تو انتخاب رفیقاشون براشون مهم نیست که مثلا خانومش با خانوم طرف چقدر ارتباطش نزدیکه!
بیشتر پارامترهای خودش مهمه
به عنوان مثال نقض، خانوم من تو نوجوونی یه رفیق داشت که اتفاقا بعد از ما هم ازدواج کردن و به اصرار ایشون من با همسرشون آشنا شدم و چند بار رفتیم و اومدیم و الان یکی از بهترین دوستان منه ایشون.
با هم کربلا رفتیم اربعین و هر وقت شهرشون میرم با هم میریم کوه و قهوه خونه و گردش و ....
چرا؟
چون پارامترهای یه آدم مشتی که بشه باش ارتباط داشت رو از نظر من داره :)
لذا اگر همسرتون ارتباطی نمیگیره شاید بخاطر اینه که بقول معروف هم پیکش نیستن اونا
میریم املت میزنیم فقط😂😂😂
فقط از دوستان جانی مشکل توان بریدن
تشخیص جانی بودن سخته