ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

اسباب کُشی

چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۵۳ ق.ظ

داریم وارد فازِ اسباب کشی میشیم

و من میمونم و یه عالمه فکر و خیال و یه عالمه اثاث (بخونید اتینا)

و پسربچه ای کنجکاو و بازیگوش که طبقِ ژنهایی که از داییش کش رفته، میخواد از هممممه چیز سردربیاره و طرزِ کار همه ی برقی های توی کابینت و اون اوفایی که تو کشوها قایم کردم رو خودش تنهایی کشف کنه!

و خواهری که پا به ماهه... و احتمالا به دوهفته نمیکشه که فارغ میشه پس چندان کمکی از دستش برنمیاد

و خواهر شاغلی که خودش یه وروجک داره هم قد علی!

و مادری که دستش درد میکنه...

و همسری که جمعه تا پاسی از شب پای صندوق رای نظارت میکنه و درروزهای عادی هم تا پنج بعد از ظهر سر کاره و نمیشه روی کمکش حسابی باز کرد...


پس دستمو باید بگیرم به زانوی خویشتن و بگم یاعلی مدد...



پ.ن: الان که این مطلبِ پیش نویس رو منتشر میکنم، پاسی از شب گذشته است... آبجی زهرا، علاوه بر حاملگی، سرما هم خورده و خانوادگی نیاز به یه پرستار دارن...
 مامان هم رفته باشگاه ورزشی، و حس دخترای چهارده ساله بهش دست داده و یه حرکت ناجور زده  و کمردرد هم گرفته... 
 ولی خدا تنهام نذاشت و آبجی بزرگه اومد کمکم و کلی از کارای آشپزخونه م پیش رفت... 
و یهو خدا یاسین (پسرِ داداش کارفرما) رو به دادم رسوند و تا ساعت دهِ شب، تونست علی رو مشغول کنه و من الان که دارم پست میذارم، جنازه ای بیش نیستم، ولی از فرط خستگی و فکر و خیال خواب به چشمم نمیاد! 
فعلا معلوم نیست کی اسباب رو میکشیم به اونور، ولی تا بریم، دیگه من حال و روز ندارم! فک کنم بقیه ی کارا دیگه دست خودمونو میبوسه...


  • موافقین ۶ مخالفین ۰
  • ۹۸/۱۱/۳۰
  • ۱۷۷ نمایش
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۱۰)

  • کاکتوسِ خسته
  • خدایی اسباب کشی پروسه ی سخت و طاقت فرساییه. خصوصا اگه کلی وسیله داشته باشید و یه علی!

    پاسخ:
    حتی اگه کلی وسایل نداشته باشی و فقط یه علی داشته باشی هم سخته!!

    توکل بر خدا.

    پاسخ:
    بله، خدا کافیه

    پس رسما خونه تکونی میکنی :||| 

     

    اَتینا رو خوب اومدی : )))

    پاسخ:
    آره بیشتر شبیه خونه تکونیه!

    تازه من نسبت به بقیه خیلی کمتر وسایل دارم، ولی بازم میبینم چقد چیز الکی دارم

    خدا قوت ننه علی : )

    پاسخ:
    ممنون عزیزم :)

    اسباب کشی اگر روزی ۴ ساعت انجام بشه، تا نیمه ها اسفند، تموم شده و این طور خیلی خوبه:))

    خسته نباشید بانو...

    پاسخ:
    ووه نیمه اسفند؟ 
    من اصلا طاقت ندارم، دلم میخاد سریعتر ازین بلبشو راحت بشم

    معلومه در مسیله اسباب کشی کاملا صفر کیلومتری(اخرش من یاد نگرفتم استیکر بذارم الان میخام زبون‌درارم بلد نیستم) این ی امتیاز بزرگه که از این سر کوچه میدوی اون سر رسیدی.یاد اسباب کشی های فراوان خودم افتادم ک دفعه اول دوتا سرکار بودیدو ماه رمضون و شش ماهم بودم مجبور شدم همه کارامو تنها بکنم.و دفعه ی دوم نیززززز....و دفعه ی سوم  دوتا فسقلی هاتون خیلی خیلی کوچیک بودن.اما خدا کمک کرد و گذشت. 

    ضمن اینکه غصه نخور من بهتر میشم میام کمکت حالا اول کارته.اگه میفتاد دم عید خونه تکونی  و زایمان منم رو هم باید  بهش اضافه میکردی.

    و ضمن اینکه تر؛اینکه معمولا بیشتر برای چیدن اونور میان کمک ولی خوب جمع کردنش یه مسله شخصی تره.

    و تر تر اینکه؛ خداقوت

    پاسخ:
    اینجا استیکر نداره، باید الکی شکلک دربیاری!

    آره بابا، اول خدا، آخرم خدا
    ما که عادت داریم به این تنها کارکردنا

    ولی خیلی بده که ما در مسایل زندگی نداشته ها رو‌اول میشمریم ..دقیقا پستت عین حرف منه ک جمعه خونه مامی زدم.

    من تو‌اوج‌کارم بیفتم

    اون ک سرکاره

    اون اسباب کشی داره

    اون خونه تکومی داره

    اون در حال پخت کلوچه ست 

    اون خودش بار داره

    اون ...

    اون...

    اون‌....

    و از اون واقعی که همه کارا دستشع و اگه همه هم بیکار باشن تا اون نخاد درست نمیشه غافل شدم

    پاسخ:
    منم اولش اون بالاییرو پیش نویس کردم، ولی بعدش دیدم چقدر خوب کارام جور شد، و خدا یاسین روبه دادم رسوند، بعد ازاونم همینجور کمک میکنه،
    هیچکس تنها نیست!

    اتینا چیه؟

    خداقوت

    پاسخ:
    ممنون
    اتینا یعنی چیزمیزای الکی 

    ممنون

    الیس الله بکاف عبده!

    و

    برای

    ما

    بخدا

    خدا

    کافی

    است...

    پاسخ:
    بله، 
    واقعا کافیه :)

    بعد از صحبتهای حضوری دوسه یه بار و تلفن و پیام و وگروه واتساپی تازه ترین راه ارتباط خواهرونه وبلاگه و چت تو نظرات پستای وبلاگ!!

    من نمیدونم کی حرفایه این آبجیا تموم میشه!!!

    فک کنم قانون ایستایی و بی نهایت داره تموم نمیشه!!

    از صحبت حضوری به تلفن از تلفن به پیامک و از پیامک به واتساپ!!

    حالا نمیدونم از چی به واتساپ رسیده؟؟

    پاسخ:
    حالا خواهرا رو میشه یه جوری توجیه کرد! اینکه باجناقا چه حرفی برا گفتن دارن که تمومی نداره جای تعجبه!!!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی