ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

خل و چل شدیم بوخودا

يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۳۶ ق.ظ

تازگیا دچار یه بیماریِ حادِ مغزی شدم... یه صداهایی تو سرم میاد

مثلا سر صبح پا میشم نماز بخونم، درحالیکه پلکهام هر کدوم یه من وزن پیدا کردن و از هم باز نمیشن و میرم سمت روشویی تا وضو بگیرم، یه موسیقی جلف مدام توی مغزم پلی میشه و یه بچه میخونه: "دکتر بُنم، یه پاستیل... خواستنی ام به چند دلیل!..." 

به همین سوی چراغ عین هر روز صبح، سر وضوم میخونه، سر نمازم میخونه، میام بخوابم باز میخونه! بچه یه دقیقه خفه شو بذار نمازمو بزنم به کمرم!

آخه چی از جون ما میخوای صداوسیما!؟ روانیمون کردی رفت، مرض مغزی گرفتیم! بس کن دیگه تبلیغات رو :/

  • موافقین ۶ مخالفین ۰
  • ۹۸/۱۲/۰۴
  • ۱۵۳ نمایش
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۳)

بشر تو چرا اینقدر تبلیغات میبینی چه خبرته بزن شبکه چهار تبلیغات نداره :)))

پاسخ:
مگه من بچم که تبلیغات ببینم؟؟
این بی پیر (تلویزیون) خودش روشنه، منم کارای خودمو میکنم این آهنگا میخپره به گوشم.
مجیورم بخاطر علی روشنش کنم، چون وسط اینهمه کارتن و بهم ریختگی بچه اعصابش خورد میشه

دقیقا

من اهنگش میاد تو ذهنم، کلمات نمیاد دیگه فکر کن چه بلبشوییه:)

گاهی هم یه جمله میگم، بعد هی فکر میکنم اینو تو کدوم کارتون دیدم:دی

پاسخ:
شما دیگه ذهنت قوی تره! دیالوگ کارتنا هم پیچلی میشه :))

راستش از وقتی درباره صباح نوشتید توجه من به صدا و تصویر تبلیغش جلب شد. قبلا آلیس رو اعصاب بود و واقعا برام سؤال بود که آیا جذابه؟ الانم برام سؤال شده که وقتی گاوه شیر می خوره یعنی هر کی این شیرو بخوره... واقعا برام جالبه که تبلیغات جوریه که حتی من که هیچ تخصصی در این حوزه ها ندارم توش ایراد پیدا می کنم.

پاسخ:
تازه شیرخوردن گاوه رو میشه به جوری حل کرد! گاواشون راننده کامیونن! من به حشرت آقا گفتم من اگه جای راننده های صباح بودم استعفا میدادم

هیچکدوم تبلیغات هم حرفی برا گفتن ندارن ها، همش از ابزار موسیقی استفاده میکنن، که صاف میره رو مخ ما
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

....
هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

بایگانی