ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

۲۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

بانک رباگشایی

۳۰
خرداد

بانک کارگشاییِ بانک ملی، یه وام اورژانسی داره، طلاهات رو بعنوان وثیقه میذاری، به میزان طلا، مثلا چهار تومن بهت وام میدن (فوری در همون لحظه)

بعد سر سال، چهار و هشتصد باید بدی به بانک، طلاهات رو آزاد کنی.


یکی منو توجیه کنه اگه این ربا نیست پس چیه؟؟ اصلا ربا چه شکلیه؟ چه رنگیه؟؟


پ.ن1: و ما اتیتم من رباً لیربو فی اموال الناس فلا یربوا عندالله
اگه فک میکنید ربا پول رو زیاد میکنه، خیال خامی دارید، خدا ربا رو زیاد نمیکنه... سوره روم، آیه 39
پ.ن2:  اصولا اهل وامهای این شکلی نیستیم، ولی به عینه دیدم همون یه باری که همچین وامی گرفتیم، پولمون دود شد، کانه هیچ پولی درکار نبود! پوچ پوچ... دیگه پشت دستمونو داغ زدیم که ازین واما نگیریم
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

سرخاب سفیداب

۲۹
خرداد

گرچه کلا اهل آرایش کردن و بقول قدیمیا آدار_وادارهای روزانه نیستم و اعتقاد دارم که زیبایی باید طبیعی باشه و آرایش فقط آسیب رسوندن به پوسته، اما یه کار آرایشی رو خیلی دوست دارم و اون ماسک سیاه لایه برداره!

یعنی بعد از استفاده کردن از این ماسک، علاوه براینکه پوست یکی دو درجه روشنتر و زیباتر میشه، احساس میکنی یکی با کاردک افتاده به جون پوستت و سلولهای خراب و مرده رو کنده و پوست جدید اومده رو... انقدر حس طراوت داره که فکر میکنی پوستت داره از عمق ریه هاش نفس میکشه!

البته این عمل لایه برداری رو میتونید با سفیداب هم انجام بدید، و از نتایجش لذت ببرید.

درضمن برای آقایون هم مفید هست که مدام در معرض آفتاب و سوختن سطحی سلولهای پوست قرار دارند.

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

بعد اینهمه سال فعالیت، ینی بیان یه اپلیکیشن برا موبایل نداده بیرون؟؟


این چه وعضشه؟؟چرا مسئولین پاسخگو نیستن؟؟


پ.ن1: من کاملا بی دعوت در پویش شرکت کردم، حس اون چتربازی رو دارم که بی دعوت میره یه عروسی، به فامیل عروس میگه من فامیل دومادم، به فامیل دوماد میگه من فامیل عروسم... فقط خدانکنه عروس و دوماد فامیل ازآب دربیان!


پ.ن2:اگه همتون مثل من اینقدر چکشی و بی تکلف در پویش شرکت میکردین، الان رییس بیان یه تکونی به سایتش داده بود!

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

انا مریضٌ ...

۲۶
خرداد

نمیدونم این چه سیستمیه که ماها اصولا خانوادگی مریض میشیم.

اون هفته حضرت آقا از دلدرد و مریضی کارش به بیمارستان کشید و امروز من رفتم زیر سِرُم

و هم اکنون از زیر سرم براتون پست میذارم، یه همچین بلاگر وظیفه شناسی هستم من!



ینی سرم زدن با وجود علی، بعد از کار در معدن سختترین کار دنیا شناخته شده!سه نفر باید کنترلش کنن که شیرجه نزنه سمت شیلنگ...

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

آقا ما نذرمونو ادا کردیم

همین امشب، تو مهمونی آبجی مریم، رفتیم دوکیلو بستنی به انضمام یه پاتیل فالوده خریدیم برای ذی القربامون(حضرت آقا گیر داد که فالوده هم بدیم،اعتقاد داشت زشته! بعد هم که من مخالفت کردم قول داد که خودش فالوده رو بخره، الان زده زیر قولش. ینی ترامپ هم به این سرعت زیر حرفش نمیزنه :| )

بستنیش درسته که سه رنگ نبود، ولی جاتون خالی پرخامه بود و خوشمزه (دلتون نخاد یه وخ)

برای اونایی که دنبال حساب و کتابش بودن عرض کنم که دوکیلو بستنی شد 46 تومن، به اضافه فالوده که شد 24 تومن، میکنه به عبارتی 70 تومن وجه رایج مملکت که نوش جونشون باشه. 


من اعتقاد دارم بهترین نذر، نذریه که باهاش کسی رو خوشحال کنی، بستنی هم که بالذات فرحزا هست، زعفرونی هم که باشه دوبله شادی آوره!


حالا وجه جالب ماجرا اونجا بود که بعدازین که مهمونی تموم شذ، زنداداشم تو ماشین میگفت خب مبارک باشه، شیرینی گواهینامتو کی میدی؟

من : :|

حضرت آقا: :[

بستنی فروش سر کوچه: :))

کارت عابربانکم :((


  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

استاد میگفت، سختترین کار دنیا نشستن است 

این که بنشینی روی زمین ، فارغ از کار همه دنیا، و نفست را هم بنشانی که برای چند دقیقه هم که شده چیزی نخواهد...چیزی نگوید...

نشستن سخت ترین کار دنیاست!

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نشستم و با خودم سنگامو واکندم...

نشستم با خدا حرف زدم. 

گفتم ببین خدا! همه ی خانواده رو بستنی سنتی میدم. اونم بستنیِ سنتیِ پرخامه ی سه رنگ! ازونا که هی استخوناش میاد زیر دندونت و قیژقیژ میکنه! میدونی که کمم نیستن! بیست نفری باید پیاده بشم!

احساس کردم یه "فقط همین" ِ خاصی تو نگاهشه

گفتم خب پنج تا یاسین هم میخونم!

دیدم باز یه جوری نیگا میکنه

گفتم خب باشه ده تومنم میدم خانم ط، برای صدقه... دیگه نه نیار! انصافا وسعم بیش از این نیست! فقط هرجور شده قبولم کن... دیگه نرم باز افسر بگه برو هفته ی بعد بیا ها!!! تو رو جون عزیزت! من بچه دارم... نمیدونم این شفتله رو باز پیش کی بذارم برم آزمون بدم. تو رو خودت...

دم رفتنی هم یه نادعلی خوندم و گفتم دیگه هرچی کردی و کرمت! 

یعنی به خودم گفتم میرم برای قبول شدن. یا علی مدد!


و قبول شدم... 


الحمدلله علی ما قَبِلنا!



  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

بیل گیتس ثانی

۲۰
خرداد

بی اغراق میگم نصف وبلاگای بلاگفا رو من برا این و اون ساختم! اون موقعا که تازه وبلاگ مد شده بود، کمتر کسی وبلاگ ساختن بلد بود... باور کن اگه ازش کسب درآمد میکردم الان بیل گیتس بودم! 


  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

قندون جهیزیه!

۱۶
خرداد

از دست این شاهپسر، قندون خونه رو جایی قایم کردیم که خودمونم پیداش نمیکنیم!

در همین راستا چند روزه چایی رو به جای قند، با حاجی بادومی میخوریم! خیلی هم خوشمزه تره :/

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

پارچ آب یخ

۱۴
خرداد

رمضان هم گذشت...

یادمه بچه که بودم، داداش بزرگه میگفت عید فطر که میشه،  وقتی میگن الحمدلله علی ما هدانا و الی اخر، انگار یه پارچ آب یخ رو سر آدم خالی میکنن که ایوای! رمضان هم گذشت... 

انگار کم کم دارن آب یخ رو سرم خالی میکنن

رمضان هم گذشت و من آدم نشدم

اصلا نفهمیدم چی بود، چی شد! 

به قول استاد بخشی اصلا اینجا کجاست؟ من کی ام؟؟ تو کی هستی؟؟ (اینقدر من در درک عظمت این ماه نابودم!)

خدایا من که نفهمیدم چی شد و چی بود که گذشت، ولی تو به حق حسینت نذار دست خالی ازین ماه برم بیرون...


خدا رحمت کنه روح بلند حضرت امام رو که ما هر عبادتی تو جمهوری اسلامی انجام بدیم، ثواب اصلیش میرسه به بلندای روح ایشون


  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

....
هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

بایگانی