ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

۱ مطلب در تیر ۱۴۰۱ ثبت شده است

رسیدیم به سن سوالای حساس و فلسفی!

جایی که یهو ذهن انسان شروع میکنه به جوشش...

جایی دقیقا در چهارسال و سه ماهگی!


-مامان! بابا کی به دنیا اومده؟

-مامان! تو زودتر بودی یا بابا؟

-مامان! خدا کی به دنیا اومده؟

-مامان حضرت فاطمه آدم خوبی بوده؟

(سپس صادقانه اعتراف میکنه که من تا حالا فکر میکردم حضرت فاطمه به حرف غوله گوش میده :| )


همیشه از این مقطع تاریخی می ترسیدم. که فرزندم به جایی برسه که سوالای اساسیش رو مطرح کنه و من نتونم با جوابام قانعش کنم!

حالا علی الحساب قانع شده ولی فکر کنم بیشتر باید کتاب بخونم.



پ.ن1: الان که دارم این مطلب رو مینویسم، اومده صندلیشو گذاشته کنار میز کامپیوتر و داره سوره ی عصر رو بهم یاد میده. آخرشم میگه آفرین! یه دست محکم براش بزنید که قرآن خونده :))


پ.ن2: خیلی اصرار داره که سوره های بزرگ قرآن رو یادش بدم. فکر میکنه هرکی بزرگتره سوره بزرگتر حفظ میکنه!

مثل لقمه غذا که هرچی بزرگتر باشه یعنی خورنده ش بزرگتره!

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

....
هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

بایگانی