ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

تو فکر یه سقفم!

سه شنبه, ۳ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۱۳ ب.ظ

خیلی ناراحتم ازینکه درحال حاضر تا این حد سطح دغدغه مندیم پایین اومده که اوج آرزوم اینه که از شر مستاجری خلاص بشم. 

دوست داشتم بدون اینکه به این فکر کنم که سر سال چطور ازینجا بریم یا خونه از کجا پیدا کنیم که به پولمون بخوره یا اینکه انقدر بخش فروش املاک دیوار رو زیرورو کنم که سردرد بگیرم، به مطالعه کتابهای تربیت کودک فکر میکردم، یا اینکه میتونستم به ارتقای شغلیم فکر کنم، یا بیشتر با علی بازی میکردم، یا مثل مامانای دیگه دنبال این بودم که بعد از لوبیاسبز، نوبت اضافه کردن چه ماده غذایی به سوپ فاطمه حسناست!

ولی متاسفانه این دغدغه های دنیوی کوفتی، فراغت فکری برام نمیذاره

میدونم که باید بیشتر به خودم بها بدم و ذهنمو جمع و جور کنم، ولی نمیدونم دقیقا چطوری!


پ.ن: دیشب خواب دیدم با آبجیم و بچه هامون و یکی از وبلاگ نویسای بیان و خانواده ش رفتیم کربلا! خدا کنه تعبیرش حاجت روایی هرسه مون باشه

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۹)

سلام عزیزم ، دیگه واقعا گاهی گریزی نیست از این فکر و خیال ها، چیکار کنیم خب:( 

ایه شریفه «رب انزلنی منزلا مبارکا و انت خیر المنزلین» رو زیاد بگو. همینجوری هی بگو...

توسل به حضرت مسلم هم خیلی راهگشاست برای خونه.

#

تو هم غذا کمکی دخترت رو شروع کردی ؟ از کی؟ 

من فعلا هنوز تو مرحله فرنی ام. بعدش میرم حریره و ...، من که کلی دغدغه های مادرانه دارم و همش میگم چقد بچه اول سخته آدم نمیدونه چی درسته چی غلط و قلق دستش نیست و ... از بلاتکلیفی خیلی بدم میاد

پاسخ:
سلام گلی، خیلی ممنون
ان شالله خدا به همه بی خونه ها خونه بده و این دغدغه های الکی رو ازمون بگیره
من در مرحله سوپ به سر میبرم، چون از پنج ماهگی شروع کردم به غذا دادن
واقعا مرحله سخت و وقتگیریه غذاخور کردن بچه
ولی فکر میکنم به نسبت بچه اول، راحتترشده برام
وقتی وارد مرحله سوپ شدی، گاهی غذایی که خودتون میخورید مثلا خوراک لوبیاسبز یا قیمه رو قبل از ادویه و رب و ترشی زدن، یه ملاقه براش بردار بذار کنار، همونو بده بخوره. دیگه بعضی روزا براش غذای مجزا نپز
غذا رو هم تا میتونی میکس نکن، اگه به حد کافی له میشه با گوشتکوب له کن. چون به غذای خیلی له و میکس شده که عادت بکنه برات سخت میشه غذای سفره رو بهش بدی
وقتی هم تونست قشنگ بشینه، قاشق رو بده دست خودش، خودش هم بخپره، اینجوری بهتر غذاخور میشه
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • سلام عزیزم

    واقعا حق داری 

    طبیعیه

    چیزیه که هر ماه آدم باهاش درگیره

    از اون طرف مکافات خونه پیدا کردن و اجاره ها و ...

    ان شاءالله خدا هم و غمتون رو برطرف کنه

    الهی که خدا به همه ما مستأجرا خونه بده

    دعای طلب رزق امام جواد علیه السلام هم بعد هر نماز، میگن کار گشاست.

    پاسخ:
    سلام گل
    ممنون از همدلیت، دعا کن صبورتر بشم
    یادم انداختی که فردا نماز امام جواد علیه السلام رو بخونم ان شالله 
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • :*

    ان شاءالله خدا به قلبت آرامش بده

    عزیزم :) 

    سلام عزیزم

    انشالله که حاجت روا باشی..

    اون بلاگر خوشبخت که خوابشو دیدی کی بود؟👀

    سلام

    ایشاالله که یه خونه مناسب بخرید و خیالتون کمی راحت بشه 

  • قاسم صفایی نژاد
  • زیارت قبول. ان شالله در بیداری هم مشرف بشید و دعامون کنید

    دیروز فکر میکردم خونه بخریم دیگه تمومه؟

    بعد دیدم نه بابا!چی میگی!!خرید خونه ام یه پله است!انقدر این پله ها هست تو زندگی!

    مهم رسیدن به پله نیست! و مهمتر چ جوری رسیدن به پله است!

    خداجون واقعا ما نه پله نوردی بلدیم نه وایسادن و دوباره رفتن برا پله بعدی!

    همه چیش دسته شماست قربونت برم...

    همینجور که تا اینجا دسمونو گرفتی تو بقیه اشم بگیر که ماها پله نوردای خوبی نیسیم...

    .

    .

    ولی جداً دارم با خودم تمرین میکنم اگ یه روزی خونه دار شدم یه صابخونه خوب باشم برا مستاجرم!هوای مستاجرمو رو داشته باشم که این بنظرم خییلی تمرین میخاد...

  • بانوی عاشق
  • سلام عزیزم حالت چطوره

    زیارت قبول باشه

    ان شالله که روئیای صادقه میشه و دعوت میشی

  • مردی بنام شقایق ...
  • سلام. ما تازه یه دغدغه دیگه ام داشتیم. به خونواده ۵ نفره کسی خونه نمیده😂😂😂😂

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    پاسخ:
    و ایضاً چهارنفره!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی