اینجاهم به خاطرات قدیمی پیوست
۱۲
خرداد
یه موقعی اینجا نوشتن چه حال خوبی داشت!
صفحه ی بیان رو که باز میکنم احساس میکنم ده سال پیشه و من توی دفتر داداشم، پشت کامپیوتر نشستم، و هی دارم چک میکنم که نکنه یهویی داداشم از پله های دفتر بپره پایین و من متوچه نشم و صفحه بیان یا هر سایت دیگه ای باز باشه :))))
الان ولی توی خونه م
و تنها دغدغه ام اینه که حالا که بچه ها خوابن، به کارای عقب افتاده م برسم، ناهار چی بپزم، نوبتِ دکترِ پسرک یادم نره و ....
آدما عوض میشن، فازشون، حال و هواشون، دغدغه هاشون... همه چی عوض میشه...
احتمالا اینجا دیگه مطلبی منتشر نشه، خواستم بگم حضورتون برام ارزشمند بوده و هست.
یه کانالِ کوچولوموچولویی دارم توی ایتا، اونجا مینویسم.
از دوستانِ قدیمی اگه کسی تمایل داره بخونه و آدرسشو نداره پیامم بده تا بفرستم براش
- ۷ نظر
- ۱۲ خرداد ۰۴ ، ۱۰:۰۵