غزل حضرت رضا علیه السلام
چهارشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۰۵ ب.ظ
به بهانه ی دعوت شدن فامیل دور
به بهانه زیارتی که چندی ست فرایم نخوانده
به بهانه ی دربی که مدتی ست نبوسیده ام
به بهانه دلی که خیلی برات تنگ است آقا...
به روشنای تو زل میزند سیاهی ها
شبیه غبطه جامانده ها به راهی ها
بجز سلام به تو ، آن هم اکثرا از دور
چه کرده ایم در این عمری از تباهی ها؟
به پیشگاه شما سر به زیر می آیم
به سربلندترین شکل عذرخواهی ها
دو لنگه درب حرم باز ، مثل آغوشت
همیشه هست پذیرای بی پناهی ها
ازین به بعد ندارند تاب دریا را
که خواب حوض تو را دیده اند ماهی ها
که سنگفرش تو از جنس چشم آهوهاست
و خاک پای تو اکسیر خوش نگاهی ها
دوباره باید ازینجا به جاده زل بزنم
همان حکایت جامانده ها و راهی ها...
فامییییییییییییییییییییییل :((((((((((((((
سلام ما رو از راه دور برسون به آقا :(
- ۹۴/۰۲/۳۰
- ۴۲۷ نمایش