سرگرمی های پــــــــــــــــــــــــــــــوچچچچچچچچ
از همه ی جامعه های مجازی دل زده ام
از پیامهای تکراری، حرف های صدمن یک غاز، جوک های بی محتوا ، عکس ها و فیلم های مسخره، از پرسه زدن های بی هدف توی پروفایل این و آن...
از سعی در بازی "خودخاص پنداری" و جنبش "به ارواح جدش نیستی در حدش" و یا "قرار گرفتن در معرض انگ هویج و سیب زمینی و باقالی و ... !!!" حوصله ام سر می رود.
از وقت گذراندن و هیچ میوه ای برداشتن نکردن خسته می شوم. دلم می خواهد وقتی که می گذارم و یا پولی که صرف کاری می کنم، حداقل به درد دنیایی یا آخرتی بخورد. من دلم با این بازی ها آرام نمی گیرد...
تلگرام، لاین، واتساپ، کلوب، وایبر، و ... هیچ کدام آن چیزی نیست که دلم بخواهد، که آرامم کند یا رشدم دهد، از همه بریده ام جز وبلاگ نویسی، اینجا همانجایی ست که هیچگاه دلم را نمی زند. که می توانم بنویسم بدون آن که بخواهم این و آن را لایک کنم یا قضاوتشان کنم، یا از گذاشتن عکس های عجیب و غریبشان و محو شدن حیای زن ایرانی وسط این بازی ها حرص بخورم.
حسرت می خورم به حال کسانی که همین مجازی بازی ها ارضایشان می کند و سرشان را گرم... که آنقدر خوشحالند وسط این وانفسا که وقتی ندارند برای دچار شدن به یاس فلسفی یا دردی اجتماعی. من اما هیچ چیز جواب نفس لجوج و افسار دررفته ام را نمی دهد.
این سوالی ست که این روزها مخم را مثل مته دارد سوراخ می کند: مشکل از من است یا از بقیه؟
- ۹۴/۰۵/۲۲
- ۴۴۵ نمایش