طراحی یا شنا؟ مسئله این است!
سوال!
این که نتوانی یا نخواهی که یک لحظه آرام بگیری و بنشینی مریضی ست؟؟؟؟؟
از وقتی که خود را یادم می آید، از بیکاری و پرسه زدن بیزارم. یعنی یک حس کسل کننده و عذاب آور موقع بیکاری در برم میگیرد، حالا نه که موقع کار کردن اورانیوم غنی کنم ها!! نه!! ولی همین که حس میکنم کاری به دست من انجام میشود و کار این زندگی لحظه ای جلوتر می افتد یا کسی میتواند حس بهتری نسبت به قبل داشته باشد، مثل آندروفینی که توی خون آزاد می شود، به من حس لذت می دهد.
البته این اخلاق خوب یا بد (یا مریضی !!) را از مادرم به ارث دارم. مادری که یک لحظه روی زمین قرار نمی گیرد، همیشه باید در حال کاری باشد حتی اگر همین الان مهمان هایش رفته باشند و از خستگی کف زمین پهن شود، باز هم دست از کار نمی کشد.
و اخلاق خوب یا بد دیگرم این است که کار تکراری ملولم میکند. و همین شده دلیل ازین شاخه به آن شاخه پریدن من، و در نهایت دلیل اینکه تا این سن به هیچ جا نرسیده ام و به هر رشته ای ناخنکی زده ام و هیچکدام را تا آخر تکمیل نکرده ام.
از کودکی به خودم میگفتم دختر!!! تو کپسول استعدادی!! باید به همه ی
آرزوهایت برسی! نکند روزی برسد که حسرت بخوری و بگویی هیییییییییی چقدر دلم
میخاست....
نقاشی را، نوشتن را، شنا را، مدیریت را، حسابداری را،فتوشاپ را، آشپزی و خانه داری را، شوهر داری را، قرآن را...!
من یک همه کاره و هیچ کاره ی به تمام معنا هستم!!!
راستش من به اکثر علوم دنیا علاقه مندم، به نقاشی، شعر، ریاضی، فیزیک،شیمی، زیست شناسی، روانشناسی، نجوم، ورزش ، فلسفه، علوم دینی و .................... به جز حسابداری!!! دقیقا شغل الانم!!!
و همین علاقه تصمیم گرفتن و یکی را انتخاب کردن را برایم ناممکن میکند.
و چقدر بد که همسر گرامی هم به این شاخه به شاخه ها پی ببرد و وقتی بین همه ی این شلوغی ها و بی وقتی هایت، جایزه ات را آموزش شنا طلب میکنی و یک هفته بعد سراغ کلاس طراحی حرفه ای را ازش میگیری با تردید می گوید: تو تکلیفت رو با خودت مشخص کن، بگو شنا یا طراحی؟؟؟
و وقتی بعد از یک هفته فکر می گویم: طراحی! باز ادامه می دهد: تو فعلا قرآنت رو تکمیل کن!!!!
ولی من بودجه اش را در خودم میبینم که همه ی این ها را با هم و در کنار هم پیش ببرم و فقط از روزی می ترسم که بچه دار شوم و نتوانم به کار دیگری برسم!
پ.ن.1: اللهم ارزقنا وقتاً طویلاً مبارکاً !!!
پ.ن.2: از قدیم یاد دارم که شهید مطهری برای اینکه وقتش برکت بگیرد، روزی یک حزب قرآن میخواند و تقدیم میکرد به روح بلند رسول الله... و همین است که اینهمه کتاب و سخنرانی و راه هدایت از خودش به جا گذاشته، و نمی دانم که چرا تقدیم کردن های من کاری ازش بر نمی آید!!! یحتمل اشکال ماهوی در نیات باشد!
- ۹۵/۱۰/۰۹
- ۴۹۴ نمایش