چندراهی انتخاب...
+ دخترِ کوچک و نازِ آبجی مریم به دنیا آمد.
و آنقدر این عضو جدیدِ نوه های مامان، ناز و خوردنی ست که هنوز از راه نرسیده، همه را عاشق خودش کرده.
و من این روزها به روزی فکر میکنم که به جای زینبِ آبجی، علی کوچولوی خودم را توی بغلم بگیرم.
++ دیروز سالگرد ازدواجمان بود. 28 مهر 93، پیوند مبارکِ ما، سه سال پیش دقیقا در چنین روزی بود ... و من هرچه سعی کردم که داستان ازدواجمان را تا این تاریخ تمام کنم، به دلیل مشغله ی فراوان نتوانستم. پیوندمان مبارک!
+++ از کسی که کارفرمایش ساعت ده و پانزده دقیقه ی صبح با تماس تلفنی از خواب بیدارش میکند و میکشاندش تا محل کار، طبیعتاً نمیتوان انتظار آپ کردن وبلاگ را داشت! مخصوصا که مشغله های دیگر هم نفسی برایش نگذارد!
++++ حضرت آقا اولتیماتوم داده که سریعتر اسم را انتخاب کنم. و من بین چندراهی انتخاب قرار گرفته ام. همیشه انتخاب همینقدر برایم سخت است!!! و بجز قضیه ی ازدواجم، از غالب انتخابهایم پشیمان شده ام :| (به نظرم بخاطر وسواس بیش از حد)
و من این روزها که بین اسمهای پسرانه جستجو میکنم، واقعا برای تفکر دگم و روشنفکرنمای بعضی از آدمهای جامعه ام متاسف می شوم.
یعنی واقعا منِ بچه مسلمان (و نه صرفا مذهبی، فقط مسلمان زاده!) رواست که اسم شوهر خاله ی داریوش هخامنشی را بگذارم روی بچه ام، بدون آنکه اصلا معنی این اسم را بدانم؟؟؟
یا اینکه چون اسمی را صرفاً به این دلیل که فارسی و آریایی و نشانه ی قدمت ایرانِ باستان است روی پسرم بگذارم؟؟!! و بعد که او بزرگ شد و تاریخ اسمش را از من پرسید، به او بگویم قبل از تو این اسم روی یک آدم خونخوار و جانی بوده که به کشورت حمله کرده و خانه ها خراب نموده و کتابها سوزانده و خانمانها به آتش کشیده؟؟؟!!!
و بعد اسمی به زیبایی علی را واگذارم که دوست و دشمن به بزرگواری و علم و تقوا و انسانیت او اقرار میکنند؟
یکی از دلایلی که دلم میخواهد اسم پسرم را علی بگذارم این است که برایش حدیث "علی مع الحق و الحق مع علی" را بخوانم و وادارش کنم به اینکه همواره همراه حق باشد، حتی اگر به سود شخصی اش نباشد. و پسرم احساس بزرگی و افتخار کند ازینکه اسم چنین آقای بزرگمنشی رویش گذاشته اند...
و یکی از دلایلی که دلم میخواهد اسم رضا را بگذارم این است که خودم را از اول زندگی مدیون امام رضای مهربانم میدانم.
و دلیل این که نمیخواهم علیرضا بگذارم این است که اسم پسرعمه ی دوساله ی پسرم علیرضاست!!!
فعلا در چندراهی انتخاب گیر کرده ام. و به قول شاعر والا مقام:
از هر طرف که رفتم جز وحشتم (گیجی ام) نیفزود!!
- ۹۶/۰۷/۲۹
- ۶۳۲ نمایش