ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

کله شکستگانیم..

يكشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ۰۲:۴۵ ب.ظ

و ما بالاخره گچ آبی دست علی رو باز کردیم! اونم درست زمانی که تازه با گچ دستش رفیق شده بود و تازه پی برده بود که اگه با سرعت صدکیلومتر بر ثانیه هم دستش رو روی شیئی بکوبه، دردش نمیاد، هرچند جسم مقابل پودر بشه!

یعنی دیگه این آخریا نزدیک بود خودمون بریم بیمارستان سرو کله ی شکسته مون رو گچ بگیریم از بس فرت فرت گچ آبیش رو کوبوند تو سر و فرق و دماغ و چش وچارمون! (ایشون ابراز محبتش این شکلیه که میره عقب، و سپس با سرعت قرقی خودشو پرت میکنه روی فرد مورد لطف! و همچون چکش، با کوبیدن مکرر دو دست بر کله ش، مورد نوازش قرارش میده!)

ولی لطف خدا نصیبمون شد که گفتن سر دوهفته گچ رو باز کنید و بیش ازین از الطاف حضرت پسر بهره مند نشدیم...


الحمدلله دست پسر خوب شده و مشکلی نداره. ممنونم از اون عزیزانی که این چندوقت به یاد علی بودن و سراغش رو میگرفتن. ان شالله تو شادیاتون جبران کنیم:)

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۱۱)

  • دچارِ فیش‌نگار
  • یه عکس ازش بذار تا خیالمون راحت شه (الکی مثلا منم از اون عزیزان بودم که سراغ علی رو میگرفتن)

    پاسخ:
    شما ازون دسته هایی هستید که سراغ پستهامون رورو هم نگرفتید! چه رسد به علی!
  • دچارِ فیش‌نگار
  • رفته بودم زیارت :|

    پاسخ:
    زیارت قبول
    چه بی صدا!

    مرسی خیلی خوب بود

    پاسخ:
    خواهش میکنم:)

    قربونش برم.اسفندیه دگه

    پاسخ:
    به خاله جوگیرش رفته :))

    محیا اومده خونه میگه مامان اخ جون علی دستشو باز کرد دیگه با گج!!!!اش نمیکوبه تو کله م

    پاسخ:
    خخخخ
    آره دیشبم کلی خوشی کرد از این قضیه. بچه زخم خورده س
  • دچارِ فیش‌نگار
  • ما مثل شماها نیستیم که هیاهو را بندازیم که :)

    + حالا میریم پست های قبلی تونم میخونیم

    پاسخ:
    ما میخوایم بگیم به یادتونیم. شماها نمیگید که کسی توقع سوغاتی نداشته باشه

    + حالا نخوندید هم نخوندید!!
  • میرزا مهدی
  • سلام! دورادور جویای احواش بودیم D: 

    انشالله دیگه از این اتفاقا براش نیفته. آمین

     

    پاسخ:
    سلام

    ممنون از لطفتون. ان شالله

    خدا رو شکر که خوب خوب شد خدا خیلی بهش رحم کرد

    پاسخ:
    الحمدلله
    بیشتر به ما رحم کرد!
  • دچارِ فیش‌نگار
  • آره

    پاسخ:
    صداقتتون قابل تحسینه!

    خخخخ محبت باداعمال شاقه 

    پاسخ:
    دیگه محبتای پسر ما که شامل حال خودتم شده!
  • آقای گوارا
  • عه ! بازش کردین که [لبخند]

    به سلامتی ...

    پاسخ:
    سلامت باشید

    بله خودمونو نجات دادیم درواقع
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی