پایتختی که پایتخت نیست...
شاید بهتر بود بعد از خشایار الوند اصلا پایتختی ساخته نشه. اون جوری تصوری که از پایتخت توی ذهنامون بود، همون سریالِ محبوب و آموزنده ای بود که وقتی مینشستیم پاش، لحظه ای خنده از لبامون نمی افتاد.
البته بحث من، نویسندگیِ ضدفرهنگِ فیلم نیست... بگذریم از همه ی بدآموزی ها و بداخلاقی هایی که پایتخت 6 بهمون نشون داد که واقعا بخاطر رفتار بی ادبانه ی بچه ها با بزرگتراشون توی فیلم، تیکه های مثبت هجده، آرایشهای نامناسب و خیلی چیزای دیگه، خیلی با پایتخت های گذشته تفاوت داشت.
بلکه واقعا پایتخت 6، اون پایتختی نبود که همیشه منتظر شروع شدنش مینشستیم پای تلویزیون. اون جذابیتِ گذشته رو به هیچ عنوان نداشت.
نقیِ فرصت طلبِ بی جنبه، که گرچه قبلا یه شمه هایی از دیکتاتوری و خودمحوری رو داشت، ولی خوبی هاش به بدی هاش می چربید و کاراش در عین حرص دربیاری، بامزه بود !!
همای کاریکاتوری که بیش از همیشه آدم رو یادِ ناظمِ خطکش به دستِ چندش آورِ دوران مدرسه مینداخت،
بهتاشِ بداخلاق و بی ادب، که با اون تیپِ مسخره اش، مدام دنبال دختربازیه و نمونه ی یه ورزشکارِ موفق قلمداد میشه،
بهروز، که نمونه ی نسل آینده ی کاملا بی شخصیت و پرروئه که هیچ احترامی برای بزرگتراش قائل نیست!
این پایتخت، اون پایتختی نبود که مخاطبش رو میخکوب کنه. حتی بعضی صحنه هاش توهین به مخاطب هم محسوب میشد. و جالبه که بازیگراش از اول عید تا حالا دارن مینالن از سانسور! (دیگه اگه سانسور نمیشد چی میشد!!!)
روح خشایار الوند شاد...
ایکاش تو همون اوج، پایتخت رو تموم میکردن که به این فلاکت نیفته...
- ۹۹/۰۱/۱۶
- ۱۸۷ نمایش
خیلی موافقم