ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

شهرآشوب

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۹، ۰۷:۳۱ ب.ظ


از این قسمت از کتابِ رهش خوشم اومد. همینجوری...


شاید برای اینکه لیا، مادرِ ایلیا رو شهرآشوب خطاب کرده! 

و جالب، اینکه ایلیا، عبریِ کلمه ی "علی" ـه...


لیای شهرآشوب، مادرِ ایلیاست

و منِ ام شهرآشوب، مادرِ علی... 


یه جورایی با لیا همزادپنداری میکنم، با این تفاوت که اون خیلی آرمانگرا تره!

  • موافقین ۹ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۱/۲۶
  • ۱۶۳ نمایش
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۹)

چقدر قشنننننگ:)))

پاسخ:
:) 

بنظر خودمم خیلی ترکیبِ قشنگی بود :)

عنوانو که دیدم گفتم حتما باز علی آشوب به پا کرده :))

پاسخ:
علی که کارش آشوب به پا کردنه!

اللهم عجل لولیک الفرج

پاسخ:
الهی آمین

رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی

جامه‌ ای بود که بر قامت شما دوخته بود.  (البته با کمی تغییر)

پاسخ:
:)))
اتفاقا اصلا ازوناش نیستم

من که نفهمیدم چرا به خودتون میگید ام ‌هر آشوب!

چون اون کسی که میگین از رو اسمش این ایده رو گرفتید، ابن شهر آشوب بوده، درسته؟

پس مادرش ام ابن شهر آشوبه، نه ام شهر آشوب.. 

 

البته شما هر اسمی دوست دارید برا خودتون انتخاب کنید..

پاسخ:
من قبل از مادر شدنم بنت شهرآشوب بودم، به اقتباس از اسم اون عالم
بعد از بدنیا اومدن علی، ترجیح دادم پسرم شهرآشوب باشه، پس شدم ام شهرآشوب!
  • مدیون زهرا سلام الله علیها
  • خیلی هم عالی....

    پاسخ:
    خیلی هم ممنون :)

    رهش رو هم خوندم 

    ولی حسم با کتاب من او خیلی بهتر بود حتی بیوتن  اما این یکی  شاید بخاطر شهرزدگیش زیاد حالمو خوب نکرد ..

    اما قلم امیرخانی عالیستتت

    پاسخ:
    منم رمانهای قبلیش خیلی بیشتر به دلم نشست
    این کتاب بیشتر حرص آدمو درمیاره، ولی خب حرفاش هم حقه


    سلام 

    آخی باید کتاب قشنگی باشه 

    من نخوندمش تا حالا

    ان شاءالله خدا حفظتون کنه برای عزیزانتون شما رو ام شهر آشوب :) 

    پاسخ:
    سلام
    آره قشنگه، مخصوصا که اسم شهرآشوبم توش اومده دیگه هیچی ؛)

    ممنونم عزیزم

    یا حسین .......... خدا بخیر کنه !

     

    حالا کتابش چطور بود ؟ زیاد میگفتن امیرخانی تنزل پیدا کرده و تمرکزش رو از دست داده

    پاسخ:
    اینکه تمرکزش رو از دست داده یا نه که توی کتاب پیدا نبود، ولی خب کشش و جذابیت و فراز و نشیبهای داستانی که کتابای قبلی داشت رو توی رهش نمیبینیم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی