هیس... مادرها فریاد نمیزنند!
یه بنده خدایی، یه مدت چله زیارت عاشورا برداشته بود و چون بعضی روزاش رو نمیتونست خودش بخونه، من رو جایگزین خودش کرده بود که اعمالش رو به جا بیارم.
یکی از شرایط انجام این چله که آیت الله حق شناس خیلی بهش تاکید دارن، (و میتونید توی اینترنت شرایط دیگه ش رو سرچ کنید) اینه که در طول حدود یک ساعتی که اذکار رو میگید، اصلا و به هیچوجه نباید با کسی حرف بزنید.
حالا این مقدمه نسبتا طولانی رو گفتم که اینو بگم:
درطول مدتی که این اعمال رو نیابتی انجام میدادم، به عینه دیدم که چقدر مشکلات و تضادهام با علی کمتر شده بود، و ریشه این کمتر شدن مشکلات این بود که من مجبور بودم حرف نزنم! به همین سادگی!
رازش این بود که بطور غیراختیاری مجبور بودم بهش امر و نهی نکنم، به کارا و شیطنتاش گیر ندم، یک ساعت رهاش کنم تا هرجور دلش میخاد بازی کنه، و این رها کردن حتی برای یک ساعت، هردومون رو به آرامش رسونده بود.
خیلی وقتا ریشه مشکلات رفتاری فرزندانمون دقیقا خودمونیم.
این چله نیابتی، برای من هرچی نداشت، من رو به این نتیجه رسوند که بخش اعظمی از تربیت، سکوته... درواقع برای اینکه خوب تربیت کنی، باید دست از تربیت کردن برداری... اونوقت میبینی که بچه چطور در آرامش خودش راه درست رو پیدا میکنه.
- ۹۹/۱۰/۰۹
- ۲۰۶ نمایش
سلام
سلااااام
سلام ^_^
سلام عیکم
السلام علیک
سلام بر شما
درود
Hi
Hey
خب خدا رو شکر به یه نتیجه خیلی خوب رسیدین :"))))
من با خودم گفتم حالا تو این یه ساعته که مجبورین ساکت باشین اقا علی بیاد حسااااابی اذیت کنه...
من اون موقع که کوچولو بودم وقتی مامانم نماز مغرب میخوتد می رفتم تماااااام دستمال کاغذی هارو تو خونه پر و پخش میکردم...
همه شو
دستمال رولی ها
دستمال معمولیا...
یهو خونه سفید می شد
کمتر از 5 دقیقه :")))