گندکاری های افتخارآمیز 2 ...
عید غدیر است و برنامه های خاص خودش
مثلا همین برنامه ی بزرگ ویژه ی سادات که هیئت الغدیر در ورزشگاه بزرگ وسط شهر برگزار کرده و برای 7000 نفر از سادات شهر دعوت نامه فرستاده اند و برای جشن دعوتشان کرده اند. (نمی دانم چرا ما شش تا خواهر و برادر هیچ سالی داخل سادات شهر محسوب نشده ایم!!!)
و ما دیشب به طور اتفاقی فقط به قصد سر زدن به بچه های الغدیر (از رفقای حضرت شوی گرامی) رفتیم به محل ورزشگاه. و دیدیم اتفاقا همه ی خانمهایشان هم نشسته اند و درمورد انتظامات جشن برنامه ریزی می کنند تا مبادا اتفاقات سال پیش دوباره تکرار شود. و اتفاقاتر، رفیق قدیمی مان حوریه را دیدیم که مثل مدیرهای ارشد یک مجموعه ی بین المللی پا روی پا انداخته و بی توجه به حرفهای سخنران توی گوشی اش همور می شود (همور شدن به معنی ور رفتن!)
توضیحکی درمورد حوریه: "اصولا حوریه از آن مدیرهای بالذات است. دیشب در صحبت من باب تقسیمات لشگری، به حضرت آقا گفتم همان طور که مرا برای کارهای نرم افزاری آفریده اند، حوریه را هم برای کارهای سخت افزاری و مدیریت و انتظامات آفریده اند. اصلا این بشر، خوراک اطلاعات و امنیت است!!!!"
و همان جا بود که متوجه شدم اتفاقا مهد کودکی هم توی حیاط ورزشگاه برپا شده تا بچه های کوچک را سرگرم کند و چه بسا رنگشان بنماید!!
ناگهان کودک خفته ی درونم بیدار گشت و فکر رنگکاری صورت بچه ها به سرم زد. (برای مطالعه ی سابقه ی رنگکاری های افتخارآمیز ما اینجا را مطالعه بفرمایید)
و مردد بودم بین گفتن و نگفتن که بعد از سخنرانی جناب سخنران، حوریه پرید جلوی من و مسئول مهدکودک و گفت: "این خانم ام شهرآشوب هم ید طولایی در رنگکاری صورت بچه ها دارد! ازین پتانسیل استفاده کنید." این را گفت و در افق محو گردید.
و من افتادم دقیقا وسط حوض نقاشی. گرچه خودم عاشق این کارم. ولی وضعیت خاصم مرا مردد کرده بود. و الان که خانم مربی مهد، گمشده اش را پیدا کرده، دیگر مجال مِن مِن کردن نبود.
و امشب دوباره کودک درون من بیدار می شود و بچه های بخت برگشته، زیر دستان ناشی من، دوباره رنگ می شوند و ذوق می کنند.
پ.ن1: گرچه یک بار دیگر بالتفضیل عیدالله الاکبر را تبریک عرض نموده ام، اما تا صد بار دیگر هم جا دارد که تبریک و تهنیت بگوییم. عیدتان مبارک
پ.ن2: این بار مثل دفعه ی قبل استرس ندارم. چرا که آن بار رنگکاری پولی بود و این بار مفتکی، آن بار، بار اول بود و این بار من یک رنگکار باسابقه هستم که میتوانم حرفی برای گفتن داشته باشم!!!!
- ۹۶/۰۶/۱۵
- ۳۳۰ نمایش