خلوت
شاید خنده دار باشه، ولی یکی از آرزوهای همیشگیِ من این بوده که عاشق تنهایی باشم! که از نبودن ِ آدما اذیت نشم، که وقتی تنهام بگم آخیییش! حالا برم از خوشی پرواز کنم تو آسمونا!
ولی متاسفانه به شدت از تنهایی بدم میاد!
هیچوقت بلد نبودم با خودم تنها باشم و از خلوتم لذت ببرم.حتی وقتی تو قطار یا اتوبوسم تنها میشدم، باید یه چیزی در گوشم وزوز میکرد، چیزی مثل هندزفری! تو خوابگاه که تنها میشدم که اصلا انگار همه غم عالم میریخت تو دلم! واسه همینم بعد از یک ماه، از اتاق سبو رفتم، هم اتاقیام همیشه سه شنبه تا جمعه رو میرفتن خونه و من بودم و یه اتاق و چهارتا تخت خالی!
اصلا همین که زود دوست داشتم بچه دار بشم و الان دلم بچه های بیشتر میخواد، همین ترس تنهاییه.
همیشه میگم خوش بحال آدمای خلوت دوست! لامصب اصلا یه کلاس خفنی هم داره این خصلت!
پ.ن: (پانوشت رو حذف کردم، چوناحساس کردم ممکنه باعث سوء برداشت بشه)
- ۹۹/۰۱/۰۵
- ۲۰۲ نمایش
سلام
جدا از کلاسش، یه درصدی لازمه زندگیه. و چون بلد نیستیم با تنهایی کنار بیایم دنبال جایکزین میگردیم. گوشی بچه یا هر چیز دیگه ای
منم بلد نیستم! ولی لزوم تنهایی رو یه کم دارم به خودم میقبولونم! اگه قبول کنم البته!