ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

قربانی

۲۲
دی

دوستان عزیز

سلام


نیت کردیم که ان شالله ابتدا برای سلامت امام زمان عج و بعد برای رهایی کشور از حوادث تلخ پی در پی، و بازگشت آرامش و ثبات به کشور عزیزمون، یه گوسفند قربانی کنیم و به دست مستمندان برسونیم.

لطفا اگر مایلید و در توانتون هست، نیت کنید و ما رو تو این حرکت خیر کمک کنید.


پیشاپیش از لطف و توجهتون سپاسگزارم


شماره کارت خصوصی خدمتتون داده میشه. اجرتون با مادر سادات


  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

در اینکه این اتفاق، یه اشتباه خیلی تلخ بوده، هیچ شکی نیست، و اتفاقا بچه حزب اللهیا بیشتر از بقیه ازین اتفاق قلبشون به درد اومده

ولی یادمون نره که سپاه، فقط اشتباه کرده، عمدی درکار نبوده...پس همه ی خدمات و جانفشانی های سپاه و سپاهی ها رو زیر سوال نبریم و فراموش نکنیم.


فقط اونجای قضیه عجیبه که یه عده دارن از خوشحالیِ ناشی از این انفاق، با دمشون گردو میشکنن! همه ی تسلیت هایی که بابت از دست دادن نخبه ها میگن هم نمیتونه این همه شعف و خوشحالیشون رو بپوشونه!

خواهر و برادر محترمی که از اشتباه سپاه خوشحالی! به تو هم میگن انسان؟؟! حالا شماها باید بخاطر اینهمه پست فطرتیتون جواب پس بدید.


  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

إنهُ فکَّرَ و قَدَّر

فَقُتِل کیف قدَّر

ثمّ قُتل کیف قدَّر


او (نشست) فکر کرد و نقشه کشید!

مرگ براو باد! (خاک تو سرش) چطور هی نشست و نقشه کشید!

باز هم مرگ بر او باد! (حیف نونی که بخوره) چطور نشست و مدام نقشه کشید!


این روزها که میبینم چطور ضدانقلاب از چپ و راست داره شایعه پراکنی میکنه و تمام تلاش و همّ خودش رو برای اثبات باطل و کوبوندن و پوشوندن حق به کار میبره، یاد این آیات سوره مبارکه مدثر میفتم. یعنی به هرگونه چرت و پرت باورکردنی و باور نکردنی متوسل میشن تا حق و باطل رو با هم مخلوط کنن و به مرادشون برسن. 



یریدون لیطفئو نورالله بافواههم و الله مُتمُّ نوره و لو کره الکافرون!

خدا وقتی بخواد نوری روشن بمونه، شماها با دهانهای کثیفتون و با فوت کردن نمیتونید خاموشش کنید. و حرکت نهضت اسلامی، همون نور الهیه که خاموش شدنی نیست...



  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

بعضیا هم وسط این بگیر و بزن های ایرانی-آمریکایی، وایسادن اون طرف و مدام دارن برا ما لغز میخونن! انگار از ته دل ناراحتن که ایران پایگاههای آمریکا رو زده!

یکی نیس بگه آخه تو ننه ت آمریکاییه؟! بابات آمریکاییه؟! اصلا چته تو؟؟!


  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

غیرت

۱۶
دی
وجودِ بابرکت یعنی وجودِ تو...
که هم با زنده بودنت به زندگی ها حیات بخشیدی، و هم با رفتنت قلبها رو بیدار کردی... 

مرد باغیرت!

رفتنت شونه های خواب زده مون رو تکون داد و اشکی شد که ریخت تو چشمای بهت زده مون... مردی رو دیدیم که محکم ایستاده وسط هجوم طوفان درحالی که خنده روی لب داره و خم به ابرو نمیاره! 

رفتنت تکونمون داد... مرد باغیرت!


پ.ن1: هنوزم کسی مونده تو این مملکت که بگه "آمریکا دشمن نیست"؟؟!!

پ.ن2: حاج قاسم مصداق واقعیِ آیه ی "اشداءُ علی الکفار، رحماءُ بینهم" بود. این همه رحمت و عطوفت در کنار اونهمه هیبت و عظمت و صلابت در مقابل دشمن، فقط از یه سربازِ مکتب قرآن برمیاد...


  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

یا قاضی

۱۴
دی

تصمیم دارم روی قضاوت نکردن زوم کنم.

تو چندروز گذشته چندتا قضاوت سطحی کردم که خیلی از خودم دلم گرفت... 

چرا اینقدر زود راجع به آدمها فکر میکنم؟ چرا اینقدر بی صبرانه در مورد کارهاشون نظر میدم، زبانی یا قلبی فرقی نمیکنه.خدایا منو ببخش


افسار ذهنم از دستم در رفته

 باید تسمه ی دهنه ی ذهنم رو محکم بگیرم، و قبل از هر ظن و گمانی به خودم نهیب بزنم شاید داری ندونسته قضاوت میکنی، شاید اینجورم نباشه، شاید داری از ظن و گمانت پیروی میکنی، شاید اگه تو هم تو اون موقعیت بودی همین کار رو میکردی.... شاید ...


  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

خدا را شاکریم که دشمنانمان را از احمقان قرار داد! که اگه یه ذره عقل و سیاست داشتن، دست به چنین جنایتی نمیزدند و اینطور قبر خودشونو نمیکندن.

قطعا حاج قاسم مالِ شهادت بود و اگه میشنیدیم که به مرگی غیر از شهادت از دنیا رفته، خیلی بیش ازین دلمون میسوخت، اما باز هم دلمون به درد اومده و قلبمون سنگینه...

اما از طرفی خوشحالیم و خدا رو شکر میکنیم که تحقق یکی از وعده های خودش رو به ما نشون داد، و ما با چشم خودمون تو این عصر بی ایمانی و بی خدایی، مردی از اولیای خدا رو دیدیم، شیرینی محبتش رو چشیدیم... و برامون ثابت شد که عزت در دست خداست، و چطور به کسی که با تمام وجود، بندگیش رو بکنه، با همه توانش مجاهدت کنه، عزت میده و محبتش رو تو دل همه قرار میده

امروز به آیات الهی ایمان آوردیم که ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودّا... کسی که با تمام وجود مومن و صالح باشه، خدا محبتش رو تو دل همه قرار میده....



  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

مهربان

۰۹
دی

مادر، خودش میدونه که هیچکس تو دنیا، مهربونتر از خودش نسبت به بچش نیست... واسه همین دلش قرار نمیگیره که امورات بچه رو به کسی واگذار کنه! دوست هم نداره که بچه واسه رفع نیازاش به غیر از خودش پناه ببره...


خدایا!

ما تنهاییم، جز تو کسی رو نداریم...

 هیچکس اندازه ی تو، غصه ی ما رو نمیخوره... 

خوب میدونیم که به کسی غیر از خودت واگذارمون نمیکنی ... خودت پناهمون بده...

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

کِتّی

۰۵
دی

به بچه ای که قبل از یادگرفتن  کلمه ی «خاله»، بگه «کبریت»، هیچی نباید گفت! فقط باید ازش گریخت!

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

دلم میخواد همه ی فکرهای منفیِ توی سرم رو بریزم تو کیسه ی زباله، درش رو گره بزنم، بذارم بیرون پیش پوشکای تولیدیِ علی، تا حضرت آقا آخر شب ببره بذاره سرِ تیرِ برقِ دمِ در! ولی متاسفانه تهِ کیسه زباله سوراخه و همه ی فکر منفیا میریزه رو فرش! و باز بال درمیاره و برمیگرده تو مغز خودم!


دلم میخواد با پشه های پررویِ خونه رفیق بشم و بهشون به چشم هم خونه نگاه کنم... ولی وقتی انقدر رو دارن که میچسبن به قاشقم، دیگه جایی برای صلح نمیمونه!


دلم میخواد چشمامو که میبندم، خودمو تو روی تختِ حیاطِ خونه ی پدری حس کنم و بوی نمِ آبپاشی با شلنگ مخلوط با بوی رازقی های توی باغچه به مشامم برسه، ولی متاسفانه انقدر خشمِ فروخورده دارم که وقتی چشمامو میبندم، خودمو جای یکی از شخصیت های بازیِ تِیکنِ پلی فورِ یاسین میبینم که داره تمام نیروش رو جمع میکنه تا با بازوهای فولادیش بزنه فرقِ حریفش رو هشت هسته کنه و چش و چارش رو بریزه کفِ خیابون!


دلم میخواد فکرای خوب کنم. دلم برای آرامش روزهای گذشته ام تنگ شده. چی شد که اینجوری شد؟! که اینقدر بی حوصله و عصبی شدم! 


یادمه شکوفه، هم خوابگاهیم، همیشه میگفت اشررررف!! به آرامشت غبطه میخورم! خوش به حالت!!!

و الان منم که دارم به بقیه غبطه می خورم، چون هیچ چیز سر جاش نیست. 


خدا کنه به زودی از این وضعیت خلاص بشم و بشم همون مامانِ سرحالِ ببعی شوی علی... 

تلاش برای تغییر بی فایده است. انگار واقعا بعضی چیزا باید از بیرون عوض بشه تا آدم از درون تغییر کنه :|




  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

....
هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

بایگانی