ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

اندر حکایات ما و پشه ها!

شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۶ ب.ظ


با پوشیدن این تی شرت از شر نیش پشه ها در امان خواهید ماند!


واقعا قصد ندارم از حوادث روزانه ی زندگیم بنویسم. اونایی که برای وقتشون میلی متری ارزش قائلند، بی زحمت متن رو نخونن


ولی دیگه بریدم

بریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم


از دست این پشه ها!


کل دیروز رو خونه نبودیم. ابتدا خانه ی مادری و سپس خانه ی مادرشوهری!

و وقتی شب اومدیم خونه با صحنه ی حمله ی سپاه داعشی پشه ها به خانه مان مواجه شدیم. به طرز وحشتناکی زیاد شده بودند.


و ما طبق توصیه ی مادرشوهر عزیز، پشه بند بستیم. (توجه کنید که اسمش روشه... پشه بـــــــند)


و سپس خوابیدم در حالی که حضرت آقایمان همچنان پای لپتاپ مشغول کار خودش بود. و نفهمیدم کی اومد خوابید.

و سر صبح با صدای اذان مصطفی غلوش از خواب بیدار شدم و دیدم دستهام مثل کسانی که سرخک شدید گرفتن، گله به گله قرمز شده و ورم کرده.

پاشدم برا نماز و حضرت آقا رو هم صدا زدم. نماز که خوندیم بهش گفتم فک کنم یکی دوتا پشه تو پشه بنده. خیلی دستام رو گزیدن. مهتابی رو روشن کردم و رفتم توی پشه بند. نگاه که به اطراف کردم شوکه شدم!!! زبونم بند اومده بود. فقط مدام میگفتم یا حضرت عبـــــــــــــــــــــــــــــاس!!!! نــــــــــــــــــــــــــــــنه!!!! هییییییییییییییییییییییییییی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


یعنی پشه بند شده بود پشه دونی! به طوری که در هر متر مکعب از دیواره های پشه بند، چهل تا پشه نشسته بودند. همچین نشسته بودند و تن خود سر داده بودند، انگار دارن تو سواحل آنتالیا آفتاب میگیرن! (بدون اغراق شاید دویست تایی میشدند)


به حضرت آقا گفتم همش تقصیر توئه. از بس بد میای توی پشه بند خیل پشه ها رو هم با خودت میاری (لازم به ذکره که حضرت آقای ما اصولا اعتقادی به "نشسته آمدن توی پشه بند" نداره و همواره مثل سوپر من پرواز میکنه و میپره تو! و همچین اعصابم خورد شده بود انگار واقعا حضرت آقا کارخونه ی تولید پشه داره یا اینکه یه کشتی پشه مثل مربای توت فرنگی به کشور وارد کرده! (خوب که فکرام رو کردم دیدم خودمم یه بار وسط شب برای کاری بیدار شدم و از پشه بند رفتم بیرون و شاید همون موقع شبیخون زدند)


حضرت آقا پیشنهاد داد که ما بریم بیرون بخوابیم پشه ها برن تو! و چون با عصبانیت من روبرو شد، هردو شروع کردیم به کشتن پشه ها. جنگ خون تن به تنی به راه افتاد و ما چونان سلحشورانی گرز آتشین فریدون، بر فرق پشه ها فرود می آوردیم ،  چنان که فردوسی در شاهنامه سروده:

عنان پیچ و اسپ افگن و گرزدار                                چو من کس ندیدی به گیتی سوار


ما جنگیدیم، اونا جنگیدن، ما جنگیدیم، اونا جنگیدن تا بالاخره ما پیروز شدیم!

پیشنهاد میکنم داستان دیشب، به عنوان ضمیمه به شاهنامه ی فردوسی اضافه بشه!


وقتی از کار کشتن پشه ها فارغ شده بودیم و مطمئن شدیم که دیگه پشه ای نمونده، هوا کم و بیش روشن شده بود و صدای ماشین صاحبخونه از توی حیاط میومد .

دستهامونو به هم نشون دادیم.کف دستامون خالمخالی قرمز شده بود. (آخه نامردا! مگه من چقدر خون دارم که شماها اینقدرشو خوردین؟ جالبه که خون منو میخورن و میرن تو دماغ حضرت آقا!)

با احتیاط زیاد و به شکل خوابیده از پشه بند رفتیم بیرون و دستهامونو شستیم. و دوباره با همون احتیاط خوابیده بازگشتیم.


و بعد از اون کشتار وسیع، به شکل قابل توجهی تعداد پشه ها کم شدند. گرچه صبح تا حالا دوباره شروع کرده ام به پشه کشتن.

واقعا ذله شدم. روانی شدم. خدایا فرجی برسان



پ.ن1: لطفا پیشنهاد پیف پاف و سم ندید، که در دوران بارداری، هرگونه حشره کش در منزل منع قانونی و پزشکی دارد.

پ.ن2: اینقدری که ما تو این خونه پشه کشتیم، داعش تو موصل قتل عام نکرد! جالبه که حضرت آقا بعد از جنگ خونین میگه: چیزی نبودن شلوغش میکنی. هفت هشت تا بیشتر نبودن!!!!!!!!!!!!!!!

پ.ن3: حداقل کاری که میتونید بکنید اینه که دعا کنید زودتر خونه دار بشیم و از دست این پشه های نابکار راحت بشیم. تو یخچال پشه، تو فریزر پشه، تو دستشویی پشه، تو کاسه ماست پشه، تو سینک پشه، ووووووووه!



  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۶/۰۵/۱۴
  • ۴۱۵ نمایش
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۸)

  • دُچــــ ــــار
  • یه راه کار بدم؟
    بذارید شوهرتون بخوابه بعد پشه بند بزنید رویش :)))
    پاسخ:
    راهکار بسیارخوبیه
    منتها دوتا مسئله وجود داره
    1: پشه بند رو ایشون میبنده
    2: پشه بندمون ته داره. نمیشه روی کسی بستش!
    سلام علیکم

    از سنت نیاکانتون استفاده کنید
    توی کاشان قدیما برای مقابله با پشه شیشه های رنگی در پنجره هاشون استفاده میکردن
    میگن وقتی نور به این شیشه های رنگی میخوره و نورهای رنگی ایجاد میشه دافع پشه هست...
    خودم هنوز امتحان نکردم... میشه به جاش از لامپ های رنگی استفاده کرد


    اما نیش پشه یه خاصیت داره... موجب رقیق شدن خون میشه...
    به خاطر غذای های امروزی و کم تحرکی اکثر ماها دچار غلظت خون هستیم... شبی یکی دو تا نیش پشه (البته غیر خطرناکاشون) بد نیست... باید شاکر هم بود...
    پاسخ:
    علیکم السلام
    جالب بود.جدی نشنیده بودم این قضیه رو.ولی شیشه های رنگی در قدیم زیاد مرسوم بوده
    اگه به حد آزاردهندگی نرسند و خواب شب آدم رو مختل نکنند خوبه
    مننون.لطف کردید
    این هم یه راه دیگه هست

    البته مجموعه ای از راهها هست

    http://www.yjc.ir/fa/news/3978515/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%81%D8%B9-%D9%BE%D8%B4%D9%87
    پاسخ:
    ممنون از مشاوره خوبتون
  • طاهره اشرفی
  • بابا سید بیا پیش خودم راه حل دارم اعلا روزا بخواب شبا بیدار بمون چون طبق تحقیقات سنوات گذشته هنوز مشخص نشده پشه ها روزا کجا میرن راحت هیچ خرجی هم نکردی ok
    پاسخ:
    طاهرههههههههههههههههههه
    دست رو دلم نذاااااااااااااااااااار
    پشه های ما روزا هم مرخصی ندارن. اصلا این لامصبا استراحت نمیکنند
    به جان خودم ظهرام که میخام بخوابم پشه بند میبندم (آیکون گریه ی شدییییییییید)
    من تو دوره جاهلیت یه روز (یکی دوساعت) نهصد تا پشه کشتم
    تلاش کنین شاید تونستید رکورد رو بشکونید
    +
    یه سری فرستنده امواج جدیدا اومده به بازار
    نور آبی و طعمه شیرین هم توی محیط بسته بد نیست
    پاسخ:
    فکر کنم ما در اون صبح دل انگیز رکوردتونو شکستیم.

    +شما امتحان کردید؟
    به نظرتون جواب میده؟
    به حضرت آقامون همینا  رو پیشنهاد دادم میگه اینا مال پشه سوسولاس. پشه های ما رو فقط باید گرفت خفه کرد!!!
    سلام بانو
    شما رو به خوندن این پستم دعوت می کنم : ))
    http://mahboobeh-k.blog.ir/post/236
    پاسخ:
    سلام عزیزم
    متشکرم از راهکار بسیار خوبت
    خواهش می کنم امیدوارم به کارت بیاد ^_^
    پاسخ:
    حتما میاد عزیزم. بازم ممنون
    خب اگه واقعا پشه هستن اونم از نوع کور
    همین لینک زیر که معرفی کردن خوبه
    اما سمت ما جونورایی هستن که به اون چیزی که شما میگید مگس میگیم پشه و الا واژه برای شمردن باقی انواع بزرگتر و وحشت ناکترش کم میاد!
    http://mahboobeh-k.blog.ir/post/236
    پاسخ:
    تارومارشون کردیم
    با سم. دو روز از خونه فرار کردیم و پشه هارو با سم ها تنها گذاشتیم!!!
    متشکرم از راهنماییتون
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی