دلم یه پدربزرگ میخاد...
مثل این پدربزرگه تو تبلیغ عالیس
گارسون بیاد بگه :
چی میل دارید؟
چنجه بدم؟
سلطانی بدم؟
چلوگوشت بدم؟
چلوماهی بدم؟
ماهیچه بدم؟
کدومو بدم؟؟؟
بعد پدربزرگه بگه : هممممشو بدید!!
متاسفانه نه تنها پدربزرگم رستوران نمیبردم، و نه تنها برام چنجه نمیخره، بلکه اصلا پدربزرگی ندارم :|
باشه شما خوب! :|
اصلا شما معلم ادبیات!
+راسته که میگن با آل علی هر که در افتاد ورافتاد :)))
:|
سلام
خدا رحمتشو کنه، حالا خدا حفظ کنه پدرتون رو، ایشون هم می‌تونن همچین نقشی بازی کنند ها :) پیشنهاد بدین بهشون...
ما که پدر بزرگی توی عمرمون ندیدیم اون یه دونه ای هم که چند صباحی در دوران کودکیمون زنده بود همش برامون چاله میدونی شعر میخوند فقط :)) گاهی هم حافظ و سعدی چیزی خوردنی بهمون نمیداد
آخی شرمنده نمیدونستم.. خدا پدرتون رو رحمت‌کنه...
دیگه آقاتون توفیق پیدا کردن نقش همه رو یکجا ایفا کنند :))
حالا اگر مادربررگ هم جواب میده شاید بشه رو من حساب کرد...زیادم دور نیستیم ازتون! مخصوصا که دخترم هم کاشان درس می خونه :)
بزرگوارید... سلامت باشین
بله دانشجو داریم مادرررر... ای مادرررر عمرمون رفت! :))) با لحن ننه بزرگا بخونید!
ساکن قم هستم... همسایه ایم :)
به هر دوتاشون
ان شاءالله لایق مجاورتشون باشیم...
:)) این شعر شما قشنگ تر از اونیه که من شنیده بودم. جدی هم هر دو‌شهر رو دوست میدارم!
چ جالببببببببببب ........ یعنی همبن ظهر سر سفره به محسن گفتم دلم یه پدربزرگ اینجوری میخاد منو ببره رستوران گارسون بگه چی میخاد بگه همشو بدین همشو بدین.....خخخخخخ
عقده ی مشترک...
خخخخخخ
صلام خوب پَص. خوُدا پدر بظرگ و پدرتونو رهمت کنه. :)
منم هر وقت حَوَثِ غُرمه صَبظی میظنه به ثَرم، یادِ مادربظرگم میعُفتم.
خدا پدر و پدر بزرگتون رو رحمت کنه ...
+ واقعا ماشاالله به خانم نادم !
آلیسو میگید؟ :)))