ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

پیرمرد و پیرزن

يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۲۶ ب.ظ

همینطور که کارتن کتابا رو به سختی جابجا میکنه، زیر لب غرولند میکنه:«آخه کی تو خونه ی مستاجری اینقدر کتاب میاره؟ اصلا به چه دردی میخوره اینهمه کتاب؟»
مثل پیرزنا باهاش کل کل میکنم: «حالا اینهمه چیزمیز اشکال نداره تو خونه مستاجری، فقط یه کارتن کتاب زیادیه؟!»
باز یکی اون میگه یکی من... مث پیرزن پیرمردا!
تازه خبر نداره که دوسه تا کارتنِ همینجوری هم خونه ی پدری دارم که وقتی اون خونه فروش بره، مجبورم نصف کتابا رو بیارم خونه و نصف دیگه ش رو با اکراه ببخشم به کتابخونه ها‌.

پیرمرد باز با ناله میگه: کی این دوره زمونه کتاب میخونه آخه؟!

فک کنم دیگه داره سربسرم می‌ذاره، شایدم فکر میکنه من تریپِ روشنفکری برداشتم بخاطر کتابا!
تقصیری نداره، نمیدونه که حتی حضورِ فیزیکیِ کتاب چقدر حال منو خوب میکنه، البته چرا میدونه، خودش هروقت حالم خیلی گرفته ست، یا وقتی خیلی ازش دلخورم، میبردم کتابفروشی و ولم میکنه قاطیِ قفسه ها، و خودش میدوه دنبال شیطنتای علی.... میدونه که وررفتن با این کتابا منو تبدیل به یه آدم دیگه میکنه... یه آدم پرانرژی که میتونه یه کوه رو از جاش بکنه!

فک میکنم علی هم این ویژگیِ کتاب دوستیش رو از خودم داره، انقدر عاشق کتابه که شبا تا کتاب نی نی عسلی رو براش نخونم و بغلش نکنه و نذاره زیر سرش، خوابش نمیبره!

یاد بچگیای خودم میفتم، وقتی داداش علی آقا برام از تهران کتاب می آورد، و من چشمام از شدت ذوق برق میزد! الان همون برق رو تو چشمای علی میبینم.
خدا کنه آخر عاقبت این کتاب دوستی بخیر بگذره


  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۱۲)

  • محمدرضا .....
  • سلام

    خدا قوت

    من هم این چند روزه اسباب کشی داشتم

    همه وسایل را بردیم خونه جدید

     

    ولی هنوز ی ماشین کتاب مونده

    حدود ششصد هفتصد جلد

     

    خدا قوتم بدهد

     

    پاسخ:
    سلام
    خداقوت

    ینی همه ی کتابا رو خوندین؟؟؟ 
    من که نصفشو نخوندم، بخاطر همینم حضرت آقا شاکیه
  • دچارِ فیش‌نگار
  • پیرزنو خوب اومدینا :)

     

    پاسخ:
    منظورتون اینه که الهی به پای هم پیر بشیم؟؟

    موقعی که پست رو مینوشتم میدونستم زودتر از همه کامنت میذارید!
  • دچارِ فیش‌نگار
  • پس یعنی با آمادگی کااامل کامنت رو جواب دادین

    پاسخ:
    ما همیشه آماده ایم آماده!

    سلام

    آخ خونه پدرم اینا چند سال پیش اسباب کشی داشتند، چهل تا کارتن کتاب شد!!! چقدم بد باره و سنگین! 

    امروز به‌همسرم میگم‌حالا که‌خونه نشین شدیم منو ببر یه کتاب فروشی یه دل سیر کتاب بخرم حداقل دلم خوش بشه :))

    البته نامبرده، بعد یاد کتابای نخونده اش افتاد...

    پاسخ:
    سلام
    چقققدرم کتاب گرونه! بنظرم همون نخونده ها گزینه های خوبی اند!

    کتاب دوست داشتن خیلی باحاله:)

    و کتاب ها هم خودشون و هم نوشته‌هاشون منبع آرامشند.

    پاسخ:
    منم یه چنین اعتقادی دارم! 
    واقعا لحظه های بد آدم رو تبدیل به لحظه های ناب میکنن

    مقوله جابه جا کردن خونه خیلی سخته!

     

    این موقع ها همیشه مادرت میگه: این همه آت وآشغال تو این خونه

     

    مال توئه!! قشنگ وسایل وکتابات آشغال و خودتم نگهبان اشغال میدونن!

    :)

     

     

    پاسخ:
    ما که خودمونم مادر خونه ایم همش بهمون میگن چقد خرت و پرت داری!

  • دچارِ فیش‌نگار
  • میگن هیچ پیرزنی رو منع نکنا!

    دیشب کاملا ناخواسته از دم یه کتابفروشی رد شدیم و در کمال ناباوری بانو گفتن بریم داخل :/// و شد آنچه شد

    پاسخ:
    خب الحمدلله که آه من دامان ملامتگران رو گرفت

    کتاب داشتن فقط  اون موقعه اش که کتابه خوبه ومیخونی واون موقعه که نگاش میکنی خوبه!!

    والا بقیه اش مصیبته...

    اونموقعکه میخری ناراحتی اوه چقد باس برایه کتاب پول داد!!

    اونموقعم که میچینی تو کارتنا برا جابجایی و میبینی از همه ی کارتنا سنگین تره و کمرت رگ به رگ میشه میگی والا نمیدونم این همه کتاب رو ما میخایم چه بش بکنیم؟!!

    و

    اصلا اون آدمه تو متن من نبودم...

    پاسخ:
    الان میشه دقیقا توضیح بدید ما برای کتاب خواندن و کتاب نخریدن چه ذویکردی رو باید پیش بگیریم!؟

    ما که اینقدر پز کتاب خون بودنمون رو نمیدیم 

    چقدر همه ملت ادا روشنفکرا رو در میارن

    پاسخ:
    ما روغنفکریم! 

    من به خاطر کم جایی سالی یک بار کتاب ها رو مصادره میکنم، یعنی میدم به کتابخانه ها یا  میدم به جامعةالمصطفی.

    پاسخ:
    سلام دلمون نمیاد، گروونه
  • مدیون زهرا سلام الله علیها
  • سلام بانو.خداقوت.

    من چی بگم که نه تنها همسر را کتب خوان کردم که  کل فامیل هم...

    همه جای خونه کتاب میابره...خودم هم شدم استخدام مقر کتاب

    میرم مدارس برا فروش و امانت کتاب.

     

    پاسخ:
    سلام
    شما دیگه کتابخوان حرفه ایشدین، ما جوجه کتابدوستیم!
  • قاسم صفایی نژاد
  • کتاب الکترونیک بخرید که در اسباب کشی هم راحت جابجا بشه.

    پاسخ:
    کتاب الکترونیکی خیلی خوبه، منتها من سردرد میگیرم زیاد به گوشی نگاه کنم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی