ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

عبدالباسط محمد عبدالصمد!

دوشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۴۸ ق.ظ

اون اوایل، صدای قرآن خوندنم رو که ضبط میکردم، صدای لولای شکسته ی در میداد! 

واقعا از خودم ناامید می شدم، سعی میکردم خیلی گوش نکنم صدای خودم رو

کم کم به این نتیجه رسیده بودم که صدا و لحن و طنین و تحریر، یه چیز ذاتیه! که موتواسفانه در من نیست!

الان ولی بعد از چهار سال تمرین و ممارست (!) وقتی صدامو ضبط کردم تا بفرستم برای استاد، دیدم چقدر شکرخدا توی پیاده کردن لحن و ریب نزدن، پیشرفت کردم. الان دیگه صوتام واقعا صدای قرآن میده! یه چیزی تو مایه های عبدالباسط! با اندکی اعتماد به سقف بالاتر :|

  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۱/۱۱
  • ۱۵۲ نمایش
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۶)

الحمدلله ... خداقوت و خسته نباشید.

 

انشالله در کنار قاری قرآن، عامل به قرآن هم باشیم ... التماس دعا

پاسخ:
اصلش همون عامل بودنه
ان شالله
  • دچارِ فیش‌نگار
  • خب که چی

    پاسخ:
    میخواستم بگم با تمرین و ممارست! آدم همه کاری میتونه انجوم بده

    با صوت میخونی عزیزم؟ من چقدر خوشحالم که تو رو پیدا کردم. چقدر زندگیت قرآنیه :*

    پاسخ:
    فدایی داری
    منم خوشحالم که با دوست خوبی مثل شما آشنا شدم :)

    سلام

    به به عبدالباسط جمعمونم پیدا شد.... حیف نمیشه دعا کنم صدات جهانی بشه!

    الهی عامل به قرآن باشی خواهرجان

     

    + یاد آقای پرهیزکار افتادم که یه جا گفته بودن بعضی شاگردا موقع تمرین و تقلید از خود ایشون بهتر می خوندن...

    پاسخ:
    سلام

    نه بابا، اون که وجه طنز ماجرا بود، ما به پای استاد خودمونم نمیرسیم، چه برسه به اون اساتید!

    خدا کمک کنه ان شاالله
  • دچارِ فیش‌نگار
  • می بینم که فدایی داری 😉

    پاسخ:
    حسود نباشیم :|

    چطوری تمرین میکردین؟ 

    پاسخ:
    با کمک استاد توی کلاس
    و گوش کردن زیاد لحن اساتیدی مثل منشاوی و پرهیزکار و تقلید زیاد
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی