ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

لُپ های گذرا

يكشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۳۹ ق.ظ

عکسای حدود شش ماهگی علی رو که نگاه میکردم، به خودم گفتم چرا اون موقع به اندازه ی کافی لُپ های آلوچه ایش رو نخوردم!! 

آخه چی شد که من اون دست و پاها و لُپای گوشتالو رو گازگاز نکردم؟؟!

خوب که فکر کردم یادم اومد که اون موقع تنها دغدغه م بزرگتر شدن پسرم و دراومدن دندوناش بود، و وقتی دندوناش دراومد، دیگه اون لپا هم آب شد... 


انتظار بزرگ شدنش رو میکشیدم، درحالیکه هیچ لذتی از کوچک بودنش نبردم!

مثل همین الان...

 گاهی فکر میکنم در چندسال آینده دلم برای همین بی دغدغه بوسیدنش هم تنگ میشه!

  • موافقین ۹ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۲/۰۷
  • ۱۳۱ نمایش
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۸)

:))))

 

 

پاسخ:
:(((((

خودمون‌هم همینطوریم

من هی میگم چرا بچه بودم می‌خواستم بزرگ بشم. الان در جوانیم میگم که چرا از بچگیم بیشتر لذت نبردم. درحالی که از دوره جوانی غافل ام

پاسخ:
کم هستن کسانی که بلد باشن در لحظه احساس خوشبختی کنند
  • وصله ی چادرِ مادر
  • عب نداره از الان به بعدش لذت ببرید....

    پاسخ:
    خدا کنه بتونم :)

    اتفاقا من بچه هارو از وقتی میرن مدرسه دوس دارم خیلی بامزه میشن:)))

    پاسخ:
    هر دوره ای بامزگی خودشو داره. اون موقع هم شیرین و خوردنی هستن

    همه زندگیمون همینه

     

    یه کاری میخوایم انجام بدیم فقط به نیت تموم کردنشه بدون اینکه ازانجام اون کار لذت ببریم

     

    مثل کارای خونه.

     

     

    پاسخ:
    بله متاسفانه،من خیلی درگیر این موضوعم
  • سربازِ روزِ نهم
  • هیچ وقت برای کشیدن لپ ها دیر نیست

    سال بعد خواهید گفت کاش همین ایام رو هم غنیمت می شمردم

    از لحظه لحظه لپ هاش، کشیدن بِبَرید :)

    پاسخ:
    یعنی میگید بکشم لپاشو؟ 
    چیزی نمونده دیگه ازش

    عکسشو بذار چشمش کنیم:دی

    پاسخ:
    میذارم به زودی :)

    گریه نکن با شناختی که دارم :)) بهت قول میدم علی هیچ وقت لپاش رو از دست نده 

    پاسخ:
    اوه، عکسای قبلشو ببینی، انقد لپ داشت و کوپولی بود، دلم ضف میره برا عکساش
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی