ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار...

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۰۴ ب.ظ

به طور رسمی انفصال از خدمت شدم.

بعد از حدود شش سال حسابداری، امروز با دنیای حسابداری خداحافظی میکنم. از همون اولشم من مال حسابداری نبودم. و اگه نبود این اجبارِ لعنتیِ قدیمی، هیچوقت حتی سراغشم نمیرفتم. و حالا گرچه احساس سبک بالی و سبک باری می کنم ولی حسرتهای زیادی توی دلم مونده.

ولی بالاخره تموم شد. و من امیدوارم که هیچوقت مجبور نشم مشغول به کاری بشم که علاقه ای بهش ندارم. چرا که سخت ترین کار دنیا اون کاریه که بدون عشق انجام بشه. 

از این به بعد قراره تبدیل به منِ جدیدی بشم. دلم میخواد در عنفوان سی سالگی، برم سراغ علاقه هام.میخوام گذشته ی کاریم رو شیفت دیلیت کنم با یه چرخش صدوهشتاد درجه، از نو شروع کنم و امیدوارم که خداهم برام بخواد.


ولی اگه برگردم به قبل، خیلی زودتر از اینها از این کارِ دوست ناداشتنی خارج میشم. قبل از اینکه مجبور بشیم حرمت های خواهر و برادری رو خدشه دار کنیم و دلخوری پیش بیاریم. قبل از اینکه هردو به گلومون برسه. قبل از اینکه عزت نفسم لطمه بخوره به خاطر ناهماهنگی هایی که مقصرِ صددرصدشم نیستم. 


اگه ابتدای راهِ شاغل شدن هستید، به عنوان کسی که از راهِ رفته با شما سخن میگه به این نکات توجه کنید.

1- هیچ وقت، هیچ وقت، وارد کاری نشید که بهش علاقه ای ندارید بلکه شغلی رو انجام بدید که از فرط علاقه، در اون گذر زمان رو احساس نکنید.

2- اگه به اجبارِ مسائل مالی وارد همچین کاری شدید، به عنوان شغل همیشگی بهش نگاه نکنید. و همون موقع که درحال انجام اون کار هستید، در حال یادگیری حرفه ی مورد علاقه تون هم باشید تا به زودی از شر اون کار خلاص بشید.

3- زمانی که مشکلات مالیتون رفع شد، یا سبک تر شد، از اون کار بیاید بیرون. به سرعت! 

4-تا حدِ امکان سعی کنید شغلی برای خودتون پیدا کنید که زیرِ یوقِ کارفرما نباشید. کارفرماها بهترینشون هم یه خرده فرمایشاتی دارن که گاهی آدم مجبوره در یه سطحی ظلمشون رو تحمل کنه. بهترین کار از نظر من شغل آزاده. درسته که مشکلات زیادی داره ولی قطعا آینده اش خیلی بهتر از کارمندی و کارگریه. 

5- در کاری که عزت نفستون درش حفظ نمیشه نمونید. به هیچ وجه...

6-قبل از اینکه اخراجتون کنن، خودتون برید. اینجوری حرمتها هم حفظ تره.

7- و در آخر هم هیچ وقت برای شروع کردن دیر نیست. و من امروز میخوام این رو به خودم ثابت کنم.

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۱۴)

موفق باشید

پاسخ:
ممنونم

عجب پس حسابداری خونگی به هم خورد.

ایشالا که موفق باشید و به هرچیزی که دوست دارید برسید.

نکات تکمیلیتون هم قبول دارم، البته برای یک مرد که مسئولیت خانواده به عهده ش هست، شاید بعضی هاش کارساز نباشه و مجبور باشه تا آخر عمر کاری انجام بده که شاید بهش علاقه ای هم نداره و از ریسک تغییر شغل اون هم تو این شرایط اقتصادی و کمبود شغل امتناع کنه.

پاسخ:
بله به لطف خدا
متاسفانه برای آقایون خیلی سخته این قضیه،شاید سالها مجبور باشن حرفه ی دوست ناداشتنی رو ادامه بدن، ولی اوناهم باید سعی کنن اگه اول راهن به این نکته خیلی توجه کنن، توی انتخاب رشته ی مدرسه و دانشگاه حتما لحاظش کنن

مثه یه بچه که داره نصیحتای مامانشو گوش میده عجیب کودک درونم نشسته بود به شنیدن و فهمیدن ...چیزی نمیگم بهتره دیگه اینجا خوب گوش کنم

پاسخ:
یعنی من انقد پیر شدم که بشم مامان شماها؟ بابا من هنوز سی سالمم نیست! نمیشه مثل یه خواهر بزرگتر گوش کنید؟(میدونید که خانما به سنشون حصاصن!!)

ممنون که گوش کردید، امیدوارم برای همه بهترینا پیش بیاد
  • قاسم صفایی نژاد
  • همیشه شاکر خدا هستم به خاطر شغل و رشته دانشگاهی و ... که همش مطابق علاقه‌ام هست. 

    حالا شما به چه کاری علاقه دارید؟

    پاسخ:
    خب الحمدلله، برای شما خوشحالیم
    من عاشق هنرم، خصوصا نقاشی. اگه عمری باشه و خدا کمک کنه می‌خوام طراحی دستی فرش رو شروع کنم

    تو از اولش اشتباهی بودی 

    البته خدا تو رو گذاشت توی این مسیر که با من آشنا بشی و از برکات دوستی با من بهرمند بشی اگه از اول رفته بودی مسیری که علاقت درونش هست منم رفته بودم مسیری که علاقم   درونش هست میدونی هیچ وقت باهم اشنا نمیشدیم چون قطعاا من  اون دانشگاه و اون رشته نبودم تو هم اون دانشگاه و اون رشته نبودی 

     

    اما در مورد شغل باید بهت بگم کار درستی کردی بیرون اومدی ولی متاسفانه  گاهی مسئله مالی بر علاقه ارجحیت داره مجبوریم بریم سراغ کاری که دوست نداریم 

    من هنووز حسرت حقوق خوندن و وکالت توی دلمه به خودم قول دادم بهش برسم 

    پاسخ:
    سلام
    آره من میدونم که جام اونجا نبود، ولی تقدیره دیگه

    خب من الان دیگه واقعا مجبور نیستم به خاطر اون حقوق دوزاری کار غیرعلاقه م رو انجام بدم، یه روزی آره مجبور بودم

    امیدوارم تو هم برسی

    سلااام

    موافقم :( 

    درباره رشته تحصیلی هم همینه 

    که خب متاسفانه راهی برای فرار ندارم ازش 

    و باید دعا کنم ان شااااااءالله به سلامتی و موفقیت تموم بشه و راااحت شم :( 

    ان شاءالله در عرصه های کاری جدید کلی خوشحال و موفق باشین ^-^

    پاسخ:
    سلام
    فکر میکنی راحت میشی؟
    تازه بعدش حسرت میاد سراغت که چرا این راه رو انتخاب کردم و ادامه دادم:(
  • سربازِ روزِ نهم
  • سلام

    مگه کارفرمای شما داداشتون نبود؟

    الان که کلی تخریبش کردید :)

    پاسخ:
    سلام
    مگه داداشا نمیتونن زورگو باشن؟ باهمه ی خوبی هاشون

    این پست رو که خوشم نیومد..، اما پست قبلی خوب بود، از اونا بیشتر بنویسید.. 

    پاسخ:
    با همه احترامی که به نظرات مخاطبانم دارم، ولی من مگه برا خوشآیند شما یا دیگران مینویسم؟؟!

    سلام

    اقا خیلی مبارکه😍

    دقیقا میفهمم و قبول دارم نوشته ات رو

    خیلی مبارکه....

    تو از خودت حمایت کردی الان⁦❤️⁩

    من این حس نوشته ات رو حداقل سه بار تجربه کردم

    وقتی یهو خودمو نجات دادم از یه شرایط سخت و ملال آوری که توش بودم

    علی رغم مخالفت ها ....

     

    بازم مبارکه...تبریک...تبریک....

    یه کیک شادی برا خودت بپز😍

     

     

    پاسخ:
    سلام ممنون :)
    خودمم خیلی خوشحالم. احساس سبکی میکنم :) 

    کیک رو حتما میپزم ؛)
  • سربازِ روزِ نهم
  • بیا و خوبی کن و به خواهرت کار بده

    تهش همین میشه :)

    پاسخ:
    شما حافظ منافع داداشایید؟

    داداش من خیلی خوبه، خیلی
    ولی بسیار سخت گیره، انقدر که اعصاب آدم خرد میشه زیردستش کار کنه
  • سربازِ روزِ نهم
  • حدیث داریم در غیاب برادر مومنتون ازش دفاع کنید!

    پاسخ:
    ممنون که برادر مومنتون دفاع میکنید، ولی سعی کنید در دفاع هم یه طرفه دفاع نکنید
  • سربازِ روزِ نهم
  • نمیشه :))

    باید طرف حق رو بگیرم:)

    پاسخ:
    حق هم که همیشه با آقایونه!

    هر کی برای خودش مینویسه، اما مخاطب هم نظرش رو میگه..

    این طبیعیه

     

    بازخورد از پست هاتون نمیخواین یه بحث دیگه است....

    پاسخ:
    قطعا بازخوردها مهمه. وگرنه نظرات باز نمیموند

    منتها لحن مخاطب هم مهمه. الان لحن اون پیام یه جوری بود که انگار من اینجا نشستم تا ببینم بقیه از چی خوششون میاد و اون رو بنویسم.
    قطعا اینجور نیست

    هی...

    دارم فکر می کنم آدم چرا باید این همه سال از زندگیش رو صرف چیزی کنه که هیچ علاقه ای نداره بعد تازه الان از اول شروع کنه؟

    حالا شما سنی ندارید

    ولی خیلیا به جایی رسیدن که دیگه نتونستن ول کنن داشته هاشون رو

    هرچند ازش متنفر بودن

    توی همه ی کشورها رفتن دنبال هنر اینقدر داستان داره؟؟؟

    پاسخ:
    فکر نکنم خیلی ربطی به کشور داشته باشه، خانواده ها باید بچه ها رو به سمت استعدادشون هدایت کنن، گرچه سیاستهای کشور هم بی تاثیر نیست
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی