ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

کادوی تولد

چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۱۰ ق.ظ

حالا درسته همتون تولدم رو تبریک گفتید، ولی تبریک خشک و خالی به چه درد میخوره؟ بدون کادو! بعد از پنج شش سال بلاگری!


حالا با دوروز تاخیر، هرکدوم از شما بلاگرهای عزیز، همین جا یه اعترافی درمورد ام شهرآشوب بکنید! حتی شما دیسلایکی عزیز!! (پیشنهاد برکه بود، وگرنه من از این قرتی بازیا بلد نیستم!) 


فقط مراعات باتری قلب نویسنده رو هم لحاظ کنید لطفا! باتشکر


  • موافقین ۸ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۳/۲۱
  • ۳۲۵ نمایش
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۲۴)

خیلی مامان خوبی هستی :)

پاسخ:
ممنونم
خداکنه اینجور باشه
  • محتوا نویس
  • سلام تولدتون مبارک

    من تازه اومدم بلاگ

    ولی انگار خانم پرشوری باشین

    پاسخ:
    سلام
    متشکرم :)
    خیلی خوش اومدین به وبلاگ من :)
  • .. نــفــ♥س
  • شرمنده من تازه اومدم بیان وگرنه تبریک میگفتم ونظر میدادم برای وبت ولی اطلاعی ندارم:)

    پاسخ:
    خوش آمدین نفس خانم :) همین نفس حضورتون قشنگه

    من که اعترافمو تو پست قبل گفتم :))

    به دوستان هم پیشنهاد میکنم هر چه میخواهد دل تنگتان بگید نذارید چیزی تو دلتون بمونه :دی

    پاسخ:
    ممنون ازت :) 
    هرچه میخواهد دل تنگتان بگویید
  • نرگس بیانستان
  • خب من تازه اشنا شدم باهات

    چی بگم

    خودم از این سبک کامنت بدم میاد 🙄🙄

    پاسخ:
    :)) آنچه برای خود نمیپسندی را چرا برای من پسندیدی؟ :|

    عیبی نداره، جعبه کادوت خالی بود!

    1. من که تبریک نگفتم چون نمدونستم 

    2. بیا اینم کادو 🎁 اینقدر جیغ نزن 😄

    3. می دونی که یه مدت من بودم و دلیلشم اینجا نمیشه گفت و حرف جفتمون هم خوب نبود 

    4. من خودم این عبارت تو را استفاده می کردم مدتی اما بعد چند وقت به خودم گفتم قلب سالم را خدا در وجودم گذاشته و دلیلی مداره من چنین حرفی بزنم 

    5. هیچی دیگه تموم شد

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    تولدت مبارک اشرف خوشگله 

    پاسخ:
    ممنونم :) خوشگل که نیستم ولی ممنونم :)

    میگم تو نبودی که گفتی متولد ۶۹ هستی و اینا؟ تو پست قبلی! 

    بعدم نصف حرفاتو نفهمیدم :|

    خب دوباره اعتراف کنم که قسمت شما نگارشت قویه رو پررنگ تر خوندم و بال درآوردم ^_^

     

    می فهمم مادری کردن سخت ترین شغل دنیاست و باید بیست و چهار ساعته آماده به کار باشید. جا داره بگم خسته نباشید دلاور :)

     

    چرا شما که وبلاگ نویسید باید سرعت تایپتون خوب باشه که.  

     

    بازهم سپاس :)

    پاسخ:
    اعترافاتت بیشتر مربوط به خودت بود تا من :))

    سرعت تایپم بالاست، این پسر خیلی خواهش و تمنا داره!

    نمی‌دونم چه اعترافی بکنم ....

    آهان...اعتراف می کنم از یک سال بیشتره وبتون رو میخونم و همیشه توی کامنتای بقیه میزدم میومدم وبتون ولی یه روز به خودم گفتم خب دیوونه بزن دنبالش کن چرا اینقدر به خودت شکنجه میدی:))

     

    پاسخ:
    خودش اعتراف بزرگیه :)) 
    منم برام پیش اومده تا حالا

    اعتراف که نشد کادو:)

     

    پاسخ:
    راستش یه سرویس نقره با نگین های برلیان دیدم، یک و چهارصد! اگه دوستان یک و دویست زحمت بکشن کادو بدن، خودمم دویست دارم میذارم روش، سرویسه رو میخرم :))) 
    خب کادوی وبلاگی چی میتونه باشه غیر از اعتراف؟

    سلام....

     

    الان با کامپیوتر اومدم پس ایموجی کادو در دسترس ندارم :(



    شما یک خانوم بسی پر شور و شیطون و سرکار گذار هستید /:

     

     

    پاسخ:
    سلام. ممنون،کادو همون اعترافه ست
    سرکارگذار عایا؟ :| خدا نکنه!

    عه.... تولده😍

    مبارکه خااانوم🌹

    من دلم میخواست یه خواهر بزرگ تر یا یه دوست نزدیک یا یه همسایه داشتم مثل شما😊

    خوشم میاد از نوشتنتون و نگاهتون به مسائل مختلف

    پاسخ:
    سلام
    ممنونم، مرسی :) اعتراف شیرینی بود برای من 

    منم راستش همیشه دوست داشتم یه خواهر کوچیکتر داشتم که هروقت کاری داشتم علی رو میذاشتم پیشش :|

    از ره اخلاص دستی در دعا داریم ما...

    پاسخ:
    اعترافتون بود این مصرع؟
  • رفیقِ نیمه راه
  • اعتراف!؟ چی‌چی اعترافه!؟ مگه وزارت اطلاعاته!؟

    پاسخ:
    از کجا معلوم! شایدم بود

    نه، اون کادو بود.

    اعتراف:

    از پیرایه به دوری، به حقیقت نزدیک.

    پاسخ:
    چه تعبیر جالبی، خدا کنه 

    ممنون بابت کادو

    هووم

    خب اعتراف میکنم

    که همیشه میخونمتون

    و همیشه (نه اکثر اوقات) لذت میبرم

    و همیشه حرف دارم برای نظر گذاشتن

    ولی حسم نمیاد که بنویسم!

    که البته این اعتراف راجب خودم فقط مختص شما نمیشه

    تولدتونم مبااارک باشه بسی زیاد:)

    پاسخ:
    چه خوب :) ممنونم از انرژی مثبتت :)

    نظر هم بذار گاهی،خوشحال میشم 

    شماره حساب بدین بریزیم حساب اعترافمون رو :دی

    نه نه کادو تولدتون رو :))

     

     

    +

    من یه بار اشتباه کردم و از سر صداقت پیش خواهرزاده ام که پزشکه  اعتراف کردم همون اعتراف صادقانه ام  برای هفت پشتم بسمه والا :|:) 

     

     

     

    دیگه شرمنده اعتراف اینا نداریم :)

    دیگه هم توبه !!:| 

    تکرار اعتراف نمیکنم :|:)

     

     

     

     

    پاسخ:
    چند می‌ریزی،اول بگو :)))

    بابا من نه دکترم،نه وزیر اطلاعاتم، نه رییس قوه قضاییه
    من مامان علی ام. اعترافاتتون درمورد مامان علی رو بگید

    سلام

    از اون آدم هایی هستی که ساده و روون حرف میزنن

    دست به طنزنویسیت هم خیلی خوبه واقعا

    اکثر اوقات وبت رو میخونم لبخند میزنم😊

     

     

     

     

    پاسخ:
    سلام
    آهان،به این میگن یه اعتراف کادویی خوب :)
    ممنون از محبتت، الهی همیشه خندون باشی

    راستش اولاش فکر میکردم یه مامان زنده دله

    بعد فهمیدم یه جوون پخته تره ! در حدی که ناخودآگاه دو سه جا خودم مادر صداش زدم ... 

    امان از این اقتدار ...

     

    نمیدونم ولی حس میکنم تصویر ذهنی من از ام شهر اشوب بهش نمیخوره یا شاید عجیب 

    روایت کردنی هم نیست که بپرسید یه تیپ بندی شخصیتیه که تو ذهن خودم دارم 

    پاسخ:
    به احتمال زیاد همون «بهش نمیخوره» درسته
    ما آدما خوب حرف میزنیم، یا خوب مینویسیم، ولی پای عملمون شله. من ازوناشم

    بازهم ممنون از کادوتون
  • رفیقِ نیمه راه
  • احساس میکنم اینجا قراره به علی ارث برسه 😂😂

    پاسخ:
    خیلی کامنت خوبی بود! شاید هم این کاررو کردم. البته اگه تا اون موقع اینجا پاساژ نشه !

    ضمن تبریک مجدد تولدت سیدنا

    نمیدونم به چی میگن اعتراف در این مقوله.

    اما من چنتا مورد میگم هرکدومو دوست داشتی بعنوان کادوت بردار:

    ۱. من همیشه تا نتمو روشن میکنم میام وبت ببینم چی نوشتی، هروقت ببینم ب روز کردی واقعا از ته دل بهت باریکلا میگم با اون وروجکت که بازم برای نوشتن وقت میذاری

    ۲. از وقتی حضوری نمیبینمت اقتدارت منو گرفته، میترسم باهات چت کنم. هی میش خودم میگم الان میگه چه ادم بیکاریه این بشر

    ۳. خیلی خوش خوابی ات برام جالبه

    ۴. ریا نباشه بعد نمازا بابت اون نماز نشستی ات ک نمیدونم چی چی بود بیادتم. هی میگم از میپرسم بعد یادم میره

    ۵. یه اعتراف دیگه اینکه از اینهمه عزت نفست واقعا بهت غبطه که نه...واقعا حسادت میکنم واقع واقعا

    کافیه یا بازم انتخاب بذارم جلوتون؟؟

    پاسخ:

    ۱. خیلی کار خوبی میکنی،منم نظراتت رو که میخونم خیلب خوشحال میشم
    ۲. ولمون کن! گرفتی ما رو؟ گفتی اقتدار حس کردم یه چیزی ام تو مایه های دکتر بخشی :)) جواب کامل به بند دو رو تو واتساپ بهت میدم!
    ۳. البته اون خوش خوابیا مال خوابگاه بود، الان دیگه تبدیل شده به بدخوابی
    ۴. نمیدونم چه نمازی رو میگی؟ غفیله؟ وتیره؟ هرچی هست خیلی خوشحال شدم بابت این بند :)
    ۵. چوبکاریمون نکن عامووووو ! کتک خوردتیم :)

    من و این همه کادو محاله! تو همیشه به من لطف داشتی و داری ریحان، از بهترین و به یادموندنی ترین رفیقامی:)

    نوچ نمیشه :))

    اعتراف لازم نیست اعدامش کنید :دی

     

     

    حالا از نظر شما چرا کویری شدم ؟!:))

    اون کویر پروفایلم مال یزد هستش چند سال پیش رفتم !

    دعا کردم برای مردم یزد بارون بیاد :)

    برای همین باران رو عکس گذاشتم یعنی این کویر باران لازمه:))

     

     

    +

    چند بریزیم حساب خوشحال میشین شما بگین :))

     

     

    پاسخ:
    پس دعاهای تو بوده که امسال انقدر یزد بارون اومده :) 

    شما همین که اسمت بیاد تو صفحه نظرات وبلاگ ما، خودش بهترین کادوئه :) عزیزی

    ممنونم از لطف تون 💙

     

     

     

    پاسخ:
    :) قلب سبز

    من آخرش نفهمیدم برلیان درسته یا بلریان:/

    پاسخ:
    برلیان عزیزم
    وقتی شاهزاده ی اسب سوار یکیشو انداخت تو انگشتت، تلفظ صحیحشو یاد میگیری :))

    حالا کاش بیاد بندازه،اسمش مهم نیس:)

    پاسخ:
    میاد به زودی ان شاالله:)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی