ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

پیرو پست پیشین

يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۶:۳۹ ق.ظ

اگه بخوام مثال ملموسی بزنم برای پست قبلی، میتونم به شهدا اشاره کنم؛

شهدا عاشق بودن بدجور؛ البته اگه چشم ظاهربینِ ما بخواد قضاوت کنه، یه عده سرباز رو میبینه که رفتن وسط توپ و تانک و خون و آتش، و دارن لابد چه عذابی رو تحمل می‌کنن، ولی از دید خودشون که اینجوری نبود! بنظر خودشون داشتن پیش معشوقشون عشق بازی میکردن! و چه عشقی هم میکردن.... و بعد از شهادتشون هم میبینیم که به چه اوجی از احترام و بزرگی رسیدن. هم تو دنیا، هم تو عقبی.

اینا شعار نیستا، این حجم از آرامش و سرور رو تو وصیتنامه هاشون قشنگ میشه دید.


یا حتی همین عشقای زمینی خودمون! اگه کسی رو پیدا کنیم که واقعا لیاقت عشق رو داشته باشه، دیگه غیر از خوبی هاش چیزی نمیبینیم. مثلا همسر شهید چمران یه جایی گفته بود من تا مدتها بعد از ازدواجم نمیدونستم مصطفی کچله!! تا اینکه یکی بهم گفت، اونوقت تعجب کردم گفتم عه! مگه کچله؟؟؟ (تازه شهیدچمران هم کچلیش کم نبوده) یعنی اینقدر این بشر عظمت داشته و اینقدر همسرش محو زیبایی های باطنیش بوده، که اصلا عیبای ظاهریش رو نمیبینه! و اگه ماها همچین آدمی رو پیدا کنیم و بتونیم عاشقش بشیم، حتی اگه از عشقش سر به کوه و بیابون هم بذاریم، بازم با یادش خوشیم... با وجود همچین معشوقی سختی اصلا معنا نداره! (چمرانم آرزوست..)


و بالاترین نمونه ش، حضرت زینب (س) وقتی در یه مدت کوتاه چنین مصیبتایی میکشه (که اگه یه آدم عادی بود قطعا دق کرده بود)، ماها اگه با این چشمها نگاه کنیم، یه سری آدم اسیرِ حقارت کشیده رو میبینیم که بهشون اهانت شده و همه چیزشون رو از دست دادن، ولی ایشون وقتی وارد مجلسی میشه که برای تحقیرش چیده شده، میگه من هیچی جز زیبایی ندیدم. 

عشق همین دیدن زیباییه، عشق زیباتر شدنه، نه کوچک شدن، نه حقارت....


  • موافقین ۸ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۴/۰۱
  • ۱۵۸ نمایش
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۳)

  • وصله ی چادرِ مادر
  • کنترل ذهن

    و ما ادراک کنترل ذهن....

    نویسا بمونید الهی 🌹

    پاسخ:
    برداشت متفاوتی بود
    ممنون

    حق..حق..

    پاسخ:
    تشکر

    عشق کبلیویی چند

    پاسخ:
    موندلی داره کیلویی هزار و پونصد تومن :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی