ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

حباسم نیست!

دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۲۹ ب.ظ
یاد گرفته وقتی میخواد کارش رو توجیه کنه، بی برو برگرد میگه حباسم نبود! (حواسم نبود)
اصلا هم نمیدونه یعنی چی! 
فقط میدونه که وقتی این کلمه رو استفاده کنه طرف مقابل رو کاملا خلع سلاح میکنه.

همین چند وقت پیش باباش داشت بهش اعتراض میکرد که : مگه من نگفتم دست به این قاب عکس نزن؟! 
و وی بدون اینکه به بابا نگاه کنه، همینجور که داشت با قاب عکس بازی میکرد گفت: حباسم نیست!! 

درسته که برای برونرفت ازین مشکل راه حلی ندارم، ولی فعلا خوشحالم ازینکه توانایی های زبانی پسرم به حدی رسیده که بدونه هر فعلی رو در چه زمانی استفاده کنه!!
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۳)

سلام 

خیلی بامزه‌است این استفاده‌ی بچه ها از کلمات و اصطلاحات جدید... 

 

+ یه کم دقت کنید، حتما در اطرافیان این جمله رو شتیده و جای اون  رو هم از همین جهت یاد گرفته! گاهی من خودم از رو  حرف بچه‌ها متوجه شدم که فلان حرف تکه کلامم بوده!

 

پاسخ:
سلام
آره واقعا

خودم یادش دادم! موقعی که تازه میخواستم از پوشک بگیرمش، در توجیه آبیاری های وقت و بی وقتش میگفتم حواست نبوده :))
  • دچارِ فیش‌نگار
  • پرینتره مامان

    بچه بی حواسی دارینا :)

    پاسخ:
    یه چندوقتیه که بدترم شدم
    اصلا درحد آلزایمر!
  • سَیِّده ...
  • دقیقا برام جالبه درکی که بچه ها از کلمات و نسبت ها و جنسیت و ... دارن...

    مثلا من خواهرزادم فکر میکنه آقایون یا بابا هستن یا دوست هستن یا دایی..فکر میکنه اینا یه نقشن و همه آقایون باید اینطور دسته بندی بشن ( حتی از نظرش مثلا دایی میتونه ارتقا پیدا کنه به بابا !!) :)))

    اولین باری که این عقایدش رو بین صحبتاش موشکافی کردم کل اون روز و داشتم میخندیدم 

    پاسخ:
    آره نسبتا خیلی بامزه ن

    علی که فکر میکنه حضرت آقا میشه بابای من.‌
    میخوایم بازی کنیم میگه مامان، تو خانم من باش، من بابای تو میباشم :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی