ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

تلنگر

چهارشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۳۲ ب.ظ
منتظر یک تلنگرم برای گریه
فقط یه کلمه حرف از داداش کارفرما که بپرسد "امروز ناراحت به نظر میای!" یا حتی بگوید "امروز چته؟"
 ولی خدا را شکر که نمی گوید و این بهانه ی گریستن را از من می گیرد...
امروز ذهنش مشغول تر  از این حرف هاست که به ناراحتی من و اخم های درهمم و یا حتی به دلیل اعتراض تندم نسبت به مشتری بدحسابش و یا به سر روی میز گذاشتن های مکررم دقت کند.

دلم می خواهد گریه کنم. گریه ای که کسی دلیلش را نخواهد...
گریه ای بی امان و بی دغدغه و بی ترسی از سرخی چشم هایم
خدایا رحمتی بفرست. دارم دق می کنم ...


باز هم امان از ضعف ایمان
خدایا چه می کشی از دست این بنده های ضعیف و غرغرویت؟؟؟؟


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۲/۱۶
  • ۵۳۳ نمایش
  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۸)

حاضرم سقوط کنم
اما در برزخ تردید و ضعف ایمانی نمانم!
الان دنبال یه پرتگاه با منظره خوبم :))
پاسخ:
اینجایی که من ایستادم خیلی منظره اش خوبه. جون میده برا سقوط!!!! 
شب وفات حضرت زینب توی اعتکاف یه مراسم خیلی قشنگی گرفتن از اونایی که دل رو آتیش میزد صدای همهمه و گریه بچه ها بلند شده بود کسی حال خودش رو نمیفهمید
حال من خیلی بد بود گلوم از شدت بغض درد میکرد اما اشکام بیرون نمیومد نمیتونستم گریه کنم از خدا فقط چندتا قطره اشک میخواستم داشتم می پوکیدم حالم بد بود قفسه سینم از شدت بغض داشت نابود میشد اما دریغ از یه قطره اشک به جای هر دعایی فقط اشک میخواستم اونشب خیلی حالم بد شد 
گریه کردن نعمت بزرگیه زار بزنی و کسی دور و برت نباشه ازت نپرسن چرا 
منم از ترس اینکه همه بفهمن اشکام رو نمیتونم گریه کنم دائم مجبورم با بغضی که دارم حرف بزنم و الکی بخندم 
پاسخ:
من گریه رو خیلی دوست دارم. خیلی آرومم میکنه. ولی بعضی وقتا نمی شه گریه کرد. توضیح دادن اینکه چرا گریه میکنی خیلی سخت تر از نگه داشتن بغضه! پس ترجیح میدی که بغض کنی و هیچی نگی
ای بابا
چه خبره این جا؟
فک کنم خدا یه شعبه از تیمارستان رو  بین فارغ التحصیلای یزد زده  ها...
آخ من که تموم شبا کارم همینه. شکر خدا اونقدر گریه میکنم و کسی حواسش بهم نیست که راحت و آروم بشم....اما دلم لک زده برای یه مراسمی مثل اعتکاف یا مثل یه زیارت. اونجا عقده گشایی کردن طعم دیگه ای داره!

پاسخ:

آره مولا. سر سلسله ی روانی ها هم خودمم. ولی شکر خدا خیلی حالم بهتره الان
ان شالله که حال تو هم بهتر بشه
من شاعرم ز روضه فقط حرف می زنم
بیچاره فرشچان که به تصویر می کشم
پاسخ:
عالی بود فامیل
وای اشی جونم چته آبجی؟!داری نگرانم میکنی...
آخ منم داره گریه می گیره...
پاسخ:
وای عزیز شرمنده که اینقدر بدم
ریحان شعبه تیمارستان رو خوب اومدی 
اشرف خدا رو شکر که وبلاگت رو راه انداختی دوباره همه رو دور هم جمع کردی البته تو یه وضعیت بحرانی که هممون داریم یه امتحانی رو پس میدیم 
پاسخ:
زندگی همین بحرانا و فراز و نشیب هاست دیگه. قرار هم نیست امتحان بشر قبل از مرگ تموم بشه

فامیل جان
تو که رسما باید بری همون جا بشی سرپرستار ما خل و دیوونه ها...
تو باز احساس میکنم سالمتری!
البته اینو با توجه به تجربیات خودم در موقعیت تو میگما!
اگه خل تر از مایی سریع اعتراف کن!
_________
راستی اشرف خیلی خوبه که تو توی بیان وب داری...عاقا این بلاگفای خیر ندیده چند روزه باز نمیشه و ما رو دستمون رو گذاشته تو پوسته گردو...وبت شده شبکه اجتماعی خواهر!
پاسخ:
من میگم بیاید هممون بریم تفت بخوابیم !!! خیلی هم شیک و مجلسی
-----------
مولاجون اینجا همه چیش خوبه. حتی قابلیت آپلود و نگهداری عکس رو هم داره. تنها مشکلش اینه که شکلک نداره، آدم نمی تونه خوب مسخره بازی دربیاره!
الان که بلاگفا خراب شده پول میگیرم دعوتنامه میفرستم براتون (شکلک خنده ی خبیثانه)
lچی فک کردی ؟!!!!!
ما خودمون توی بیان هم وبلاگ داریم منتها حوصله نداریم باهاش کار کنیم تا یاد بگیریم چی به چیه؟!!!
ولی در کل من بلاگفا رو خعععلی دوس میداشتم.حیف که نابود شد...حالا فک کن در کل بلاگفا نابود بشه... یا اصن نت بره توی هواااا....اونوقت ما چه کنیم یعنی؟!
پاسخ:
مولا شک نکن که اینجا بهتره
تو دیگه فک کنم دچار آن رگ پنهان رنگ ها شده باشی هااااا !!!! ینی چی نت بره تو هواااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
پس این ظریف الممالک داره چیکار میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

....
هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

بایگانی