ای‌شما!‌ ای‌تمام‌ عاشقان‌ هرکجا

نام یک نفر غریبه را، در شمار نامهایتان اضافه می کنید...؟

دفتر چند برگ

سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۲۹ ب.ظ

اینایی که میان تو پیجای آشپزی، هی میپرسن چقدرنمک بریزیم؟ چندتا لیوان آب اضافه کنیم؟! همونایی هستن که تو مدرسه،اول سال از معلما میپرسیدن دفتر چند برگ برداریم!! :))

یادمه یه بار تو پیش دانشگاهی یه دختره از معلم پرسید دفتر چند برگ برداریم! ملیحه تا چندین سال مسخره ش میکرد، اسمشو گذاشته بود دفتر چند برگ!!
هنوز که هنوزه وقتی میخاد ازون دختر اسم ببره میگه دفترچندبرگ فلان کار رو میکرد!


  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نظرات (۱۵)

به ملیحه بگید غیبت و تمسخر نکنه :))

پاسخ:
خیلی بهش میگفتیم، متاسفانه گوش نمیداد :|
  • فاطـــღـــمـه ツ
  • خخخخ

    پاسخ:
    :)))
  • میرزا مهدی
  • تو یه دورانی هم همکلاسی ها از استاد زیاد سوال میپرسیدن. از این مدلِ دفتر چند برگی ها.... سوالایی که یا جوابش معلومه یا جوابش مسخره ست.

    یه بار بابام به من گفت بابا جان میخوام برات ماشین بخرم چه رنگی باشه؟ گفتم صورتی با گلهای بنفش.

    چپ چپ نگام کرد گفت مسخره میکنی؟ گفتم نه تا اون حد ولی آره:|
    بعد گفتم پدرِ من تو بخر. آّی بخر. زرد بخر. بخر! بنفش راه راه بخر. چرا رنگشو میپرسی. نشون به اون نشون که بیست سال گذشته، ولی هنوز تو انتخاب رنگش مونده:)))

    پاسخ:
    :))
    اگه از همون اول با پدرتون صادق بودید و میگفتید سفید یا سیاه یا آلبالویی، الان سوار شاسی بلندِ سانروف بودید! مقصر خودتونید
  • نرگس بیانستان
  • بیشترررر به ملیحه  بگید. 

    من خودم از اونا بودم که میگفتم به مقدار لازم یعنی چه!خب بلد نبودم. طوریه؟

    پاسخ:
    خب اینا سلیقه ایه خواهر من! یکی کم نمک میخوره، یکی پرنمک!
    البته برای دوره مبتدی بودن عیب نداره، ولی برا زن خونه دار جالب نیست!

    😁 بهش کتاب سه دقیقه در قیامت رو بدین بخونه تا سجده کنان تا خونه همکلاسیتون بره حلالیت بگیره، کار به پاک شدن خیرات پروندش نرسه!😁

    پاسخ:
    البته این قضیه هم مال بیش از ده سال پیشه، ملیحه هم دیگه الان ازدواج کرده و بچه دار شده، دیگه وقت نداره سرشو بخارونه، چه رسد به مسخره دیگران 

    نه دیگه نشد 

    میزان آب واقعا باید گفته بشه اما نمک به همون اندازه ی لازم هست 

    پاسخ:
    خب تو بعضی غذاها آره، میزان آب مهمه، مثلا درست کردن خمیر
    ولی دیگه تو پختن آبگوشت و خورشت که مهم نیست، یه چیزی میریزی، اگه کم بوده بیشتر میریزی،اگه کم بود، میذاری بجوشه!
  • آقای گوارا
  • ینی بپرسی دفتر چند برگ خیلی کار مسخره ای انجام دادی ؟! پس ما کل ایام تحصیلمون به مسخرگی گذشته 😁

    پاسخ:
    بازم برا خانما به مسخرگی آقایون نیست!

    سن و سال هم مهمه، مثلا دانش آموز پیش دانشگاهی پس فردا باید بره دانشگاه، زشت نیست بپرسه دفتر چند برگ برداریم؟

    من یه نفرمیشناسم وقتی می رفت دانشگاه با خودکار سه رنگ جزوه می نوشت

     

    پاسخ:
    نگو که اوشون یه مرد سی و اندی ساله بوده :|

    دفتر چند برگ یک شخص نیست! یک شخصیته ... یک سبک زندگی...

     

    #دفترچندبرگ_نباشیم

    پاسخ:
    مرحبا بناصرنا...
    شما همیشه نکات مغفول و پنهان پُست آدم رو می کشید بیرون

    دبیر شیمی مون که حدودا آخر های سال تدریسشون هست ... تصمیم به دانشگاه رفتن می کنند و می گفت من یه کیف مداد رنگی 24 رنگ داشتم.... جزوه مو با اونا مینوشتم...

    پاسخ:
    میدونی؟ 
    یه جورایی تفاوت روحیات آدما رو نشون میده این قضیه
    مثلا من تو دانشگاه با یه رنگ هم جزوه نمینوشتم! اصلا نمیتونستم هم‌زمان هم گوش بدم هم بنویسم، ولی بعضیا هم به قول شما با ۲۴ رنگ مینویسن!
  • سَیِده حُسِینی
  • اینا همونایی هستن که تا حالا دستشون به آشپزی نرفته و برا اینکه اینو جبران کنن که کسی چیزی نگه مجبورن عین دستورالعمل عمل کنن!!!

    خودم هستم که میگم :)))))

    پاسخ:
    قدیمیا میگن نکرده کار، حالا که کرد رسوا میشه :)) 

    میگم شما چرا نشونی وبلاگت پیدا نیست دخترعمو؟

    منم تو اشپزی ازین ادمای چندبرگی بودم اما تو درس و اینا نه... چون واقعا متاسفانه یاد نداشتم غذاسازی رو

    پاسخ:
    یاد نداشتم یعنی همون بلد نبودم؟
    فکر کنم اصطلاح مشهدی باشه،درسته؟
  • سَیِده حُسِینی
  • وبلاگ ندارم من!

    عه چه جالب دخترعمو ؛)

    پاسخ:
    بله، هم فامیلی :)

    عه،شما نمیگید یاد نداشتم فلان چیزو مثلا؟

    پس مشهدیه😎

    پاسخ:
    نه، ما میگیم بلد نیستم
    وقتی میگیم یاد ندارم، یعنی یادم نیست،یادم نمیاد!فراموش کردم!

    خدا رو شکر تموم شد دوران دفتر چندبرگ بودنم

    دیگه آدم کلاسور بر می داره راحته

    ولی آشپزی رو همچنان ریز به ریز می پرسم و مادرم بسی در عذاب است از دستم :))

    پاسخ:
    اصلا از همون اول ما رو باید کلاسوری بار میاوردن! 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در این برهه ی تاریخ، مادر دو فروند کوچولوی بازیگوش هستم!
    علی کوچولویی که از دیوار سفیدکاری بالا میرود
    و فاطمه حسنایی که در حال آموزش بالارفتن از دیوار است!

    و مادری که خداوند از دست این دو ترکیبِ عالی صبرش دهد!!

    ....
    هرچه که اینجا می نویسم، صرفا برداشتهای شخصی ذهن یک انسان است. پس دلیلی ندارد که حتما و قطعاً اشتباه نباشد. چرا که انسان ممکن الخطاست...
    من اینجا بلند بلند با خودم حرف می زنم.
    خطابهای پندآموز مرا فقط خطاب به خودم بدانید.

    بایگانی